فرهنگ / شناسه خبر: 20593 / تاریخ انتشار : 1396/11/10 10:46
|
غلامحسین دریانورد

زار محمد،حاج محمد غلوم و سفرهای گپ

بوشهری ها | به یاد دارم در کودکی وقتی هم‌ریش و یا با جناق ‌پدرم حاج غلامحسین بحریه از سفر دریایی خود به عنوان ناخدا می‌آمد چه شور و شوق و علاقه‌ای داشتم که با پدرم به دیدن او بروم و به پای صحبت های ..

بوشهری ها /

به بهانه معرفی کتاب بادبان‌های جنوب 

غلامحسین دریانورد

 

فامیلت دریانورد باشد و علاقه خاصی هم به دریا و زادگاهت داشته باشی و گاهی هم کتاب بخوانی.آن وقت کتابی که سال‌ها به دنبال آنی و حس می کنی پاسخ تمام سوالات و کنجکاوی‌های تو را در بر دارد پیدا کنی و نخوانی؟حالا حکایت ما است و این کتاب :"بادبان‌های جنوب"

به یاد دارم در کودکی وقتی هم‌ریش و یا با جناق ‌پدرم حاج غلامحسین بحریه از سفر دریایی خود به عنوان ناخدا می‌آمد چه شور و شوق و علاقه‌ای داشتم که با پدرم به دیدن او بروم و به پای صحبت های او و سفرنامه‌اش بنشینم به خصوص وقتی زبان به قصه و خاطره می گشود و از دریانوردان گذشته های دور می‌گفت. خاطرات و سرگذشت‌های که اگر چه باورش برایم مشکل بود اما نمی‌خواستم باور نکنم زیرا با این خاطرات و داستان‌ها خوش بودم و لذت می بردم سرگذشت‌های که بعدها در دوره دانشجویی در تهران و...ردش را در کتاب عجایب‌المخلوقات وغرائب‌الموجودات و کتاب عجائب‌الهند یافتم آنجا که سفر های بزرگ ناخداهای سیراف به آب‌های دور واقیانوس‌های پهناور می گوید سفرهای که ممکن است پدر بزرگ مادرم حاج محمدغلوم و پدر بزرگ پدریم زارمحمد تجربه کرده باشند. سفر با کشتی ‌های بادبانی که نام‌های متفاوتی داشتند اما "بوم"و سفر با این جهاز لذت دیگری داشت و چیز دیگری بود. من نبودم که پدر بزرگ پدریم زارمحمد را ببینم اما حاج محمد غلوم  را در کودکی به چشم دیدم و بعدها سرگذشت‌های دریانوردی او رااز این و آن شنیدم اینکه حاج محمد غلوم  اهل غرق بود

اهل غرق ، شاید اغراق نکنم و بگویم که منیرو روانی پور عنوان رمانش را از زندگی این مرد وام گرفته است .اهل غرق در فرهنگ جنوب و زادگاهم گناوه به کسی اطلاق می‌شود که در دریا غرق شده باشد و امید می رود که روزی ،ماهی و یا سال و سالیان دیگر بر گردد. حاج محمد غلوم  نیز در وسط دریایی شاید دریای هند از جهازش به دریا پرت می شود تا از دید ملوانان همراهش گم و ناپدید شود و یا شاید همراهانش فکر می‌کردند که اسیر بوسلمه شده است. در هر صورت جهاز حاج محمد غلوم بدون او به بندر باز می گردد تا این مرد به اهل غرق بپیوندد و امید اینکه روزی خودش و یا روحش برگردد،  که برگشت حالا در چهلمین روز درگذشت و یا سالگردش به گمان اهل بندر بود نمی دانیم اما او برگشته بود خود را از آن دریای سیاه به سواحل هند رسانده بود به امید بازگشت سال و یا سال هایی را در آنجا گذارنده بود. من از همان کودکی کنجکاو بودم که به شکل واقعی و حقیقی از این سفرها بدانم و به سرگذشت یک لنج از بدو تولد تا مرگ و لعام کردن ابدی آن پی ببرم این کنجکاوی‌ها با مطالب پراکنده ای که در این مورد داشتم تا اندازه‌ای ارضا می‌شد و حتی سبب شد که خودم نیز گاهی در مورد این کشتی‌های چوبی و سفرهای آن مطالبی بنویسم و مثلا در کتابی منتشر کنم و حتی بر اساس این خاطرات نمایشنامه و یا شعری قلمی کنم ولی همچنان کنجکاو بودم که بیشتر بدانم به همین خاطر به کتاب‌های زیادی برخوردم که ارزش‌های خاص خودشان را داشتند اما این کتابی که ذکرش در آستانه این یادداشت رفت چیز دیگری بود :بادبان‌های جنوب .

کتابی که در باره دریانوردی بادبانی در خلیج فارس و اقیانوس هند حرف می زند و در ده بخش این موضوع را به سامان می رساند علی پارسا نویسنده کتاب در مقدمه کتاب می گوید :"در باشگاهی در شهر برکلی که مقدمات دریانوردی بادبانی را می‌آموختم که دوستان می‌پرسیدند که دریانوردی بادبانی در ایران چه وضعی دارد. پاسخ من این بود که امروز دریانوردی بادبانی در ایران وجود ندارد .آنان می‌گفتند که چطور با این همه ساحل دریایی در شمال و جنوب ایران هست کسی به دریانوردی بادبانی نمی‌پردازد .به فکرم رسید که در گذشته چنین نبوده و .."

به این شکل نویسنده راهی بندر کنگ می‌شود تا عاقبت این کتاب در بخش‌های نظیر پیشنیه دریانوردی در خلیج فارس،انواع شناورهای منطقه،مناطق کشتی سازی ،اجزا و بخش‌های کشتی،بوم و ساختن آن.مواد و مصالح و ابزار،خدمه و افراد،دریانوردی و ناوبری،سفر گپ،بندر کنگ و امید به آینده تالیف کرده و توسط نشر نو آن را به شکل نفیس و با عکس‌ها و نقشه‌های بسیار چاپ و در اختیار ما بگذارد .

حالا بنده که از نوادگان دو ناخدا هستم می دانم که پدر بزرگ‌های ناخدایم ،حاج محمد غلوم  و زار محمد چگونه بوم خود را اوشار کرده و به سفر کوچک و گپ می‌رفتند حالا می‌دانم تقویم نوروزی دریا چگونه است و خایر چیست و یا ناوبری و یافتن موقعیت و جهت یابی چگونه انجام می‌گرفته است .اکنون مراحل ساخت یک بوم را می‌دانم و برای من دیگر واژه‌های  چون مالچ،عطفه،دیوم،قیطان،شلمان،بیس،اوزال،جالی،دبوسه،حیاب،دولاب،زام،پروند،عمرانی وده‌ها واژه دریایی دیگر آشنا است .اکنون می‌دانم یک جاشو و یا ملوان کشتی‌های بادبانی روز خود را چگونه شب می‌کردند و خورد و خوراک آنان چه و چگونه بوده است . و اینکه "گاه هوا طوفانی می‌شد و برنامه همیشگی کمی به هم می زد.باد و باران زودگذر و شدید که در کنگ به آن سرابه می گویند چندان نگرانی نداشت و ناخدا با تنظیم و یا عوض کردن بادبان ها با اوزال‌های کوچک‌تر مثل میانی یا تکریت آن را از سر می گذراند. بعضی وقت ها هم هوا بادهای ناگهانی و زودگذر اما پی درپی داشت که به آن سرابه می گفتند و باز ناخدا با دستور دادن به عوض کردن اوزال به مقابله با آن می رفت اما گاه طوفان جدی و یا طولانی ویا به گفته‌ی بندر کنگی‌ها ضربه طوفان پیش می‌‌آمد .ضربه طوفان گاه تا چند روز طول می کشید و در همان آغاز آن ناخدا دستور می‌داد تا کوچکترین اوزال یعنی ترکیت را به جای اوزال گپ نصب کنند. اگر طوفان نگران کننده بود خیرات کردن خرما و دیگر خوراکی‌ها برای رهایی از طوفان کاری بود که انجام می‌شد به گفته‌ی بابو،مقداری خرما را به آب می‌ریختند و صدقه می دادند تا از خطرها جلوگیری شود. بعضی جاشوها در چنین هوایی مدعی دیدن غراب شیطان می‌شدند .غراب در جنوب به کشتی‌های بخاری یا موتوری با بدنه‌ی فلزی گفته می‌شود.آنان که مدعی هستند که غراب شیطان را دیده‌اند می‌گویند این کشتی بزرگ و عجیبی با چرخ‌های فراوان بود که شب‌ها ناگهان از درون مه و طوفان ظاهر می‌شد .گر چه هیچ کس تا کنون از غراب شیطان صدمه‌ای ندیده ولی تصور ظهور آن باعث وحشت می‌شد و آنان که این غراب را می‌دیدند با اذان گفتن و فریادهای بسم‌الله و دیگر دعاها سعی می‌کردند آن را دور کنند"

بله اکنون من دریانورد با خواندن این کتاب ،بادبان‌های جنوب ، می‌توانم با خیال راحت خودم را بجای پدر بزرگ‌هایم بگذارم و به سفر دریایی حتی سفرهای گپ بروم و در این باره خیال پردازی کنم و خاطرات دریایی‌ام را مثل باجناق پدرم حاج غلامحسین برای شما بازگو کنم ...

کلیدواژه

غلامحسین دریانورد

بادبان های جنوب

گناوه

ارسال نظرات

captcha
کلینک زیبایی
نمایشگاه  پتروشیمی