سیاست / شناسه خبر: 20847 / تاریخ انتشار : 1397/6/23 19:16
|
دست « همراه اول » در جیب مردم

یکی همراه اول را بگیرد

بوشهری ها | هنوز یک هفته از خرید نگذشته بود که گوشی را در مراسم تشییع جنازه ی هنرمند پر آوازه ای و دقیق زیر تابوت متوفی از جیب کت ما به نیت سرقت بردند که بردند

بوشهری ها / از خدا پنهان نیست از شما هم پنهان نباشد که در اوائل اسفندماه سال گذشته ، عیال گرامی ما یک دستگاه گوشی خرید کرد به نیت هدیه تولد ما. یک گوشی جنتلمن آن هم اقساطی . گوشی هم از همین گوشی های سامسونگی بود که دل می برد و قلوه می ستاند. گوشی سامسونگ نت 8 به ارزش 3 میلیون و هشتصد هزار تومان پول رایج مملکتی .

هنوز یک هفته از خرید نگذشته بود که گوشی را در مراسم تشییع جنازه ی هنرمند پر آوازه ای و دقیق زیر تابوت متوفی از جیب کت ما به نیت سرقت بردند که بردند . دقیقا در عرض پنج دقیقه.  وقتی که دست مبارک ما به نیت صواب دنیا و آخرت ، به طرف گوشه تابوت مرحوم مغفور رفت . دزد محترم از فرصت عمودی شدن دست ها و شانه ها کمال استفاده کرده و دست در جیب ما برده  و گوشی ما را برد . نیم ساعتی زیر دست و پای مشایعت کنندگان به جستجوی تلفن همراه یا همان گوشی گشتیم با این خیال که شاید از جیب بر زمین افتاده باشد . اما از این خبرها نبود . گوشی به فاصله چند دقیقه خاموش و از دسترس خارج شد .

زحمتتان ندهم . قید مشایعت متوفی را تاجایگاه ابدی و خانه آخرتش زدم و به پیشنهاد دوستی دامن دنیا را گرفتم و در جستجوی گوشی و به نیت سوزاندن سیم کارت به مخابرات یا نمایندگی همراه اول رفته و شرح حال داده و ماجرا را توصیف کرده و پس از ارائه شماره سریال گوشی ، سیم کارت را سوزانده و خواستار ردیابی شدم که پس از شرح  ماجرا به صورت مکتوب و ثبت چند امضا و پرداخت ده هزارتومان حق الزحمه راهی منزل شدم تا کی گوشی ما شناسایی شود . تقریبا پس از ده روز،  صبح علی الطلوع با صدای پیامکی از خواب برخواستم که چه نشسته ای گوشی ات رد یابی شده و برای کسب اطلاعات دیگر باید به نمایندگی همراه اول سر بزنی .

صبحانه نخورده راهی نمایندگی همراه اول شدم . پاکتی مهر و موم کرده تحویلم داده و مرا به کلانتری حواله دادند . زحمتتان ندهم . نامه را تحویل برادران بخش تجسس آن کلانتری دادم  و آنها هم نامه به دادگستری تقدیم کردند و دادگستری باز به کلانتری ارجاع داده  و آنها هم گویا به درخواست قاضی نامه ای به ایرانسل ارسال کرده  و پس از 15 روز مجددا ایرانسل ، نامه ای به کلانتری ارسال و کلانتری نیز جواب ایرانسل به قاضی داده و قاضی نیز برای تماس با سارق محترم مجوز لازم به کلانتری صادر کرده و کلانتری با شماره  سارق تماس گرفته و سارق هم تماس کلانتری را پاسخ نداده و کلانتری هم در نامه ای دیگر ،عدم پاسخگویی سارق به سمع و نظر قاضی پرونده رسانده و قاضی پرونده مجددا در نامه ای دیگر به کلانتری و به نیت پیگیری بیشتر،خواستار دریافت اطلاعات دقیق تر از همراه اول و ایرانسل شده و کلانتری نیز در ادامه کار خود ، نامه ای  به ایرانسل و همراه اول نوشته  و همراه اول و ایرانسل مجددا پس از 15 روز جوابیه ای برای کلانتری تنظیم کرده و کلانتری پیرو نامه ایرانسل و همراه اول وبه پیوست ، نامه آنها را مکتوب به قاضی پرونده تحویل داده ....و همچنان این نامه نگاری ها بعد از هفت ماه در راه دادگاه و کلانتری و ایرانسل و همراه اول می چرخد ....

تا اینجا داشته باشید . ماجرای بعد تراژیک تراز ماجرای سرقت رفتن گوشی سه میلیون و هشتصد تومانی ماست . البته آن گوشی به قیمت امروز مرز 7 میلیون رد کرده است .
حتما هنوز به یاد دارید که در اوائل داستان بلافاصله  پس از به سرقت رفتن گوشی، به نمایندگی همراه اول مراجعه کرده و ضمن شرح ماجرا ، سیم کارت را سوزاندیم . به خاطر مبارک که مانده است ؟ آهان ... ماجرای دوم به آن سیم کارت سوخته مربوط می شود .

دو سه ماه از سوزاندن سیم کارت گذشته بود که برای احیاء مجدد سیم کارت به نمایندگی همراه اول رفتیم . با درخواست تحویل سیم کارت جدید .

 از آن طرف میز خانمی فرمودند که این شماره مقداری بدهکاراست ، باید اول بدهی را پرداخت تا پس از آن سیم کارت جدید تحویلتان شود . بدهی را پرداخت و سیم کارت جدید را  با خود به خانه بردیم . به آن شماره دیگر دست نزدیم . واقعیتش دیگر دل خوشی از آن شماره و سیم کارت نداشتیم ...گفتیم سیم کارت  را دست نخورده بگذاریم شاید خدا کمک کرد و گوشی سامسونگ پیدا شد . این شماره دائم فقط به آن گوشی می آید و بس ....

روزها پشت سر هم طی می شد . چند ماهی گذشت . تا اینکه ، این یکی گوشی فکسنی بنده که پس از سرقت آن گوشی سامسونگ  در دست گرفته بودم از کار افتاد . بررسی کردیم دیدیم سیم کارتش سوخته است . گفتیم تا ب احیاء سیم کارت ، آن سیم کارت خاطره انگیز را در گوشی بگذاریم و با همان شماره ، ارتباط های ضروری و کاری برقرار کنیم . سیم کارت را در گوشی گذاشتتیم  تا ای دل غافل این شماره به دلیل بدهی قطع شده است . شگفت زده شده بودم . مگر می شود سیم کارت آکبند بدهی داشته باشد . آن هم پس از پرداخت بدهی هایش . صبح روز بعد با توپی پر و اعصابی خش خشی به نمایندگی همراه مراجعه کردیم و اظهار شکایت و گله کردیم که این سیم کارت آکبند است و پس از آن ماجرا،  روی هیچ گوشی محرم و نامحرمی به خود ندیده است . این قطعی و این  بدهی دیگر چیست ؟

خانم محترمی ما را به آرامش دعوت کرده و اظهار داشت : الان ماجرا را پیگیری می کنم . ببینم داستان از چه قرار آست . آنچه که شما می گویی محال است .

آن خانم محترم پس از دقایقی سر فرو بردن در کیبورد و مانیتور فرمودند که شما 130 هزار تومان بدهی دارید : گفتم خواهر من ! بدهی ام کجا بود . من تمام بدهی را همین جا پرداخت کرده ام . سیم کارت هم تادیشب در پستوی خانه نهان کرده بودم تا مبادا چیزی  گفته باشد .

خانم با آرامش کامل رو کرده به بنده که مقصر خودتون بودین جناب ! همراه اول این همه وقت برای شما بسته های مختلف و همچنین تبلیغات ارسال می کرده و شما متاسفانه غفلت کرده و استفاده نمی کردید . این بسته ها روی هم که انباشته بشه . خب برادر جان می شود صد و سی هزار تومان بدهی . شما باید بیشتر توجه می کردید .

مانده بودم که این شیوه جیب زدن چه بنامم  ؟ راهزنی مدرن ؟ دست در جیب دیگران کردن ؟

برا افروخته با عیال از نمایندگی همراه اول زدم بیرون و به آن سارق زیر تابوت فکر کردم . به عیال رو کردم و گفتم : اون سارق گوشی رو دیگر ولش .... یکی همراه اول را بگیرد ...

کلیدواژه

همراه اول

سامسونگ نت 8

مخابرات

ارسال نظرات

captcha
کلینک زیبایی
نمایشگاه  پتروشیمی