سیاست / شناسه خبر: 61665 / تاریخ انتشار : 1398/6/11 12:28
|
اصلاح طلبان و اصولگرایان از پوست اندازی در جناح سیاسی خود می گویند (2)

اصلاح طلبان در قدرت به ضد اندیشه خود تبدیل می شوند

بوشهری ها | اصلاح طلبی را در قالب یک جنبش تجدیدنظرطلبانه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی می بینم که خاستگاه های متعددی دارد. از رویکردهای سوسیالیستی تا نگره های لیبرالی را می شود در آن جست.

بوشهری ها"اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمامه ماجرا" اگر نگویم این شعار یکی از شاخص ترین شعارهای ست که در سپهر سیاسی ایران مطرح شد اما می توانیم با جدیت بگویم یکی از پر رنگ ترین شعارهای ست از بطن جامعه ی به شدت سر خورده و نا امید بیرون آمد. مساله ی که باید بزرگان و تئوریسین های هر دو جریان سیاسی را به فکر و واکاویی وا می داشت و این پرسش را مطرح می کردند که به چه دلیل مردمی که به عنوان هوادار یک جریان سیاسی در یک برهه زمانی به گروهی  رأی دادند به یک باره این چنین دست از دو جناح شسته و نا امید شده اند و آنها نیز به جای چاره جویی و جستجوی سر منشاء این ناامیدی عمیق،  به نزاع های درون گروهی روی آورده و به صورت هم  چنگ انداختند .

چند وقتیست که هر دو جناح سیاسی کشور با اعتقاد به پوست اندازی جناح خود که پیشتر با عنوان "چپ" و " راست" شناخته می شد در صحنه سیاسی کشور حاضر شده اند . اکنون نزاع های سیاسی در قالب نو اصولگرایی، اعتدالیون و یا جوانان اصلاح طلب سر باز کرده است اکنون که به انتخابات مجلس شورای اسلامی نزدیک می‌شویم  بیشتر و بیشتر شاهد نزاع و جدال‌های سیاسی خواهیم بود. این اتفاق ما را بر آن داشت تا بار دیگر با نگاه دقیق تر چرایی و اهداف اصلاح طلبان و اصولگرایان را بررسی کنیم. آنچه که در ادامه متن می آید نظر دوستان و فعالان سیاسی هم استانی در خصوص دو جریان فکری اصلاح طلب و اصولگرا است. 

 

اسماعیل حسام مقدم  | فعال سیاسی اصلاح‌ طلب |  

 

اصلاح طلبی را در قالب یک جنبش تجدیدنظرطلبانه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی می بینم که خاستگاه های متعددی دارد. از رویکردهای سوسیالیستی تا نگره های لیبرالی را می شود در آن جست. این همان چیزی است که ولوله در جان مردم انداخت و در سالهای 76 تا 78 به تمامی در عرصه عمومی جامعه متبلور بود. آزادی بیان، درک حضور دیگری، عدالت طلبی، تساهل و تسامح، گفتگو و مفاهمه، دموکراسی خواهی، نواندیشی دینی، شفافیت رسانه ای، روشنفکری ادبی و فرهنگی، تفکر انتقادی، اندیشه شورایی، حق شهروندی، حقوق زنان، الهیات رهایی بخش، هنر عامه پسند همنفس با هنر نخبه گرایانه، هویت یابی محلی و بومی، زبان مادری، ارزش های میراث فرهنگی، اخلاق زیست محیطی، ناجنبش گروه های خاص توانیاب و کارگران و ...، دولت رفاه، جامعه شناسی مردم مدار، اقتصاد مبتنی بر برنامه های سوسیال دموکراسی، جنبش دانشجویی زنده و .... اینها بخشی از مقولات و مولفه های اصلاح طلبی در دوره ظهور و بلوغ خود تا قبل از آغاز دهه 80شمسی در ایران است.

ابتدای دهه هشتاد به بعد با تبدیل جنبش اصلاح طلبی به دولت مستقر اصلاح طلبان مواجه می شویم که به میزان بسیار زیادی از اندیشه های تجدیدنظرطلبانه خود عدول کرده اند. با استحاله اندیشه اصلاح طلبی به کار سیاسی اصلاح طلبان در ساختار نظام مواجه می شویم

از دید من مانیفست اصلاح طلبی، زنده کردن مجموعه واژه هایی ست که به کلی در دهه نود با سربرآوردن اعتدالیون و نو-اصلاح طلبان به عمد به فراموشی و نسیان سپرده شد. به دنبال مانیفست اصلاح طلبی گشتن یعنی ادبیات و بازی زبانی اصلاح طلبی را بازیابی و بازاندیشی کردن. آن زبان و ادبیاتی که درحال حاضر رایج شده، ادبیاتی بی مایه و بی چیز از ادعای اصلاح طلبی است. رتوریک و بوطیقای اصلاح طلبی در سالهای اخیر را می توان در فضای رسانه ای مجازی اصلاح طلبان جست که چیزی نازل تر از زبان و ادبیات توده مردم ایران است. آن چیزی که اصلاح طلبی را در حافظه جمعی دهه 70شمسی زنده نگه می دارد همان بوطیقا و رتوریکی است که سرشار از اندیشه و اندیشه ورزی است. این ادبیات و روایتهای ادبی است که مبدل به مانیفست اصلاح طلبی شد.

 

اصلاح طلبان در درون نظام سیاسی و قدرت حاکمه، ایده ها و اندیشه های تجدیدنظرطلبانه شان را همواره فراموش می کنند و به شدت به ضد اندیشه خود مبدل می شوند. آنچنان که به کشتن خود می ایستند. لذا برای فرارفتن از این به کشتن خود ایستادن: باید از افتادن در دام برنامه هایی مانند نو-اصلاح طلبی حذر کنند که ادامه این مسیری که در دولت اعتدال شکل گرفت، درنهایت اندیشه اصلاح طلبی را به کلی نابود می کند و اصلاح طلبانی را خواهد پروراند که نه در ادبیات و نه در کنش سیاسی هیچ نشانی از اصلاح طلبی ندارند. من به اصلاح طلبان پیشنهاد می دهم به جای تلاش بیهوده برای برنامه ریزی در زمینه انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری پیش رو، ازهمین الان به تمرین کار تشکیلاتی در تمام شهرها و روستاها اقدام کنند و خود را برای بازگشت به جامعه مدنی ازطریق شوراهای شهر و روستا مهیا کنند، چه آنکه تنها یادگار دوران حاکمیت اصلاح طلبان بر کشور که همچنان زنده است و ظرفیت اجتماعی بالایی برای بسیج مردم به سمت دموکراسی خواهی و اندیشه تجدیدنظرطلبانه را دارد همین شوراها هست. با قاطعیت می توانم بگویم که اصلاح طلبان بعد از دو دولت مهرورزی و اعتدال، پایگاه اجتماعی قدرتمند پیشین را ندارند و از یک ضعف تاریخی در کار تشکیلاتی رنج می برند، لذا اصلاح طلبان استان بوشهر از همین الان به فکر 38 شهر استان و بیش از 46 دهستان باشند. احزاب اصلاح طلب استان به جای قهر کردن با یکدیگر  و بازی دادن مردم، به درون روستاها و شهرهای کوچک بروند و همه اهتمام خود را برای مرکز استان به هدر ندهند.

کلیدواژه

اسماعیل حسام مقدم

اصلاح طلبان

ارسال نظرات

captcha
کلینک زیبایی
نمایشگاه  پتروشیمی