بوشهری ها / جواد متین | شرایط نامناسب بازار گوشت قرمز و مرغ این ایده را تقویت میکند که خانوادهها بخشی از مایحتاج سفره خانوار از محصولات دریایی،ماهی و میگو تامین کنند. اما ظاهرا شرایط خوبی در این بخش نیز حاکم نیست و قیمتها آنقدر بالاست که خیلی از افراد از فکر کردن به خرید ماهی نیز منصرف میشوند. از سوی دیگر با حضور در بازار و سر اسکله و نشستن پای حرف فروشندگان ماهی و صیادان متوجه میشوید که صیادان و ماهی فروشان نیز از شرایط موجود ناراضی هستند. صیادان برای تامین هزینههای زندگیشان وابسته به این شغل هستند و این شغل به بقاء ذخایرومنابع دریایی وابسته است. خلاصه آنکه شرایط ناپایداری در صنعت صید و صیادی و بازار فروش محصولات دریایی حاکم است.
پیام عسلویه به همین بهانه با "عبدالرسول غریبی" رییس سابق هیات مدیره اتحادیه تعاونی های صیادی استان بوشهر و فعال بخش صید و صیادی و مولف کتاب "جفره ماهینی" از سری کتابهای دانشنامه بوشهر؛ به گفتگو نشسته که در ادامه میخوانید:
وضع صید و صیادی در کل کشور مواجه با کاهش منابع و ذخایر صید است و این بحران کلی در کشور است. استان بوشهر چون به لحاظ تاریخی دارای سابقه زیادی در زمینه صید و صیادی بوده و هم به دلیل توسعه نامتوازن در حال حاضر در زمینه تامین درآمدی دچارمشکل شده است. خیلی زودتر ازجاهای دیگری که امروزه مطرح میشود دچار آسیبهای اقتصادی شدهاند، صید وصیادی استان بوشهر امروزه دچار آسیب جدی است و چشم انداز خوبی در ارتباط با استمرار و اقتصادی بودن معاش صید و صیادی در آینده وجود ندارد. مگر اینکه بصورت جدی در این زمینه چارهای اندیشیده شود. خیلی از مشکلات اساسی در صید و صیادی ماحصل مشکلات اقتصادی موجود در کشور است. بخشی از این مشکلات هم به دلیل عدم برنامهریزی راهبردی در صید و صیادی است. اگر هم برنامه راهبردی هم در شیلات موجود بوده با همین مشکلات اقتصادی اجازه اجرای این برنامه را به شیلات نداده است.
ما با دو مشکل مواجه هستیم،یکی توسعه نامتوازن بخش صید وصیادی است که هیچگونه همخوانی با منابع آسیبپذیر و محدود صید ندارد. یعنی تلاش صید و سطح بهرهبرداری صید بیش از حد ذخایر و منابع آبزی است. موضوع حادتر، وضع بحرانی موجود است که صیاد برای اقتصادی بودن عملیات صید اقدام به برداشت بیشتر و با شیوه غیرقانونی و صید همراه با تخلف میکند. صیاد از شیوههای ناموجه صید استفاده میکند. خارج از فصل صید اقدام به صید آبزی میکند و در مناطق صید ممنوع اقدام به صیادی میکند. بخشی از مشکلات اقتصادی در جامعه صیادی شرایطی را بوجود آورده که شیلات هم به لحاظ مسائل اجتماعی و سیاسی ترجیح میدهد برخورد قاطع قانونی نداشته باشد.
ارزش هزینههای زندگی در اطراف ما همه بر اساس پول ملی ماست. وقتی ارزش پول ما نسبت به دلار کاهش پیدا میکند کشورهای حوزه خلیج فارس بلافاصله تاثیرات خود را در اقتصاد کسب و کار دریایی اعمال میکنند. نه تنها در کار شیلات بلکه در تمام کارها و نه تنها در شهرهای کوچک و بندری بلکه در تمامی کشور و در تمامی ابعاد اقتصادی این مسئله موثر است. از یک طرف تامین مایحتاج اولیه صید و صیادی بر اساس قیمت دلار ارزش گذاری میشود و از سویی فروش محصولات نیز متاثر از قیمت دلار است. در بخش فروش چه به صورت صادرات مجاز و چه بصورت صادرات غیر مجاز محصولات فروخته میشود. بخشی از محصولات صید ما روی اسکلهها میآید و توسط تاجر خریداری میشود و از طریق آبادان، بخش ساحلی و یا گناوه بصورت مجاز مثلا به کشور کویت صادر میشود. در این شرایط ارزش یک کیلوگرم ماهی هامور که در بازار عرضه میشود هم قیمت با نرخ عرضه در کشور کویت است.
اینکه بگوییم صحت ندارد،خلاف واقع گفتهایم. بله صحت دارد، اما مشکل این است که دوهزار فروند قایق صیادی داریم. این قایقها روزانه در صیدگاهها مشغول صید هستند. تصور کنید این دوهزار قایق هر کدام فقط 50 کیلوگرم ماهی با خود بیاورند چقدر ماهی میشود. یکصد تن ماهی. آیا واقعا امکان عرضه یکصدتن ماهی در بازار وجود دارد؟ یک جای کار عیب دارد. یکی اینکه این 2 هزار قایقی که بیرون میرود با 50 کیلو برنمیگردد. یکی میآید 5 کیلوگرم ماهی با خود آورده و یکی 50 کیلو با خود آورده است. اکثرا 5 یا 10 کیلو ماهی با خود آوردهاند. نتیجتا میتوان به این شکل تحلیل کرد که بخشی از نرخ منبعث از کاهش صید است. دلیلی دیگر هم منبعث از افزایش هزینههای صید است. تصور کنید فروشنده تور یا طناب کارخانه ملایر و یا لاوان بافت تهران را وزن میکند و به نرخ درهم به صیاد میفروشد، صیاد چطور باید ماهی را به نرخ ارز روز نفروشد. قبول برخی از لنجها محصول را با خود میبرند و در آبهای سایر کشورها میفروشند. قایقهایی که محصول را به بازار عرضه میکنند، در این شرایط آیا میتوانند در کاهش نرخ نقشی داشته باشند.مشخصا نمیتوانند.
تعاونیهای صیادی فقط متعهد به تامین پشتیبانی و تامین سوخت اعضاء در اسکله هستند و صرفا خدمات بندری به صیاد میرسانند. تعاونی صیادی امکان این را ندارد که ماهی را در آنجا ارزانتر بخرد و قیمت بازار را کنترل کند.
ما در گذشته تجربه این سبک خرید را داریم و هنوز تعهدات مالی استانداری بوشهر نسبت به تعاونیها وجود دارد. هنوز بخشی از سهمی که استانداری میبایست بابت مابهالتفاوت میگو در سنوات قبل به صیادان بدهد به قوت خود باقیست. تعاونیهای صیادی واقعا امکان ورود به این شبکه را در حاضر ندارند. به نظرم دولت باید به این بخش ورود کند و نرخ آبزیان در بازار را با سوبسید کنترل کند.
از نمیه دوم دهه هفتاد هیچ گونه شبکه توزیع کننده بازرگانی خارجی در دولت ویا در شیلات که بازرگانی خارجی داشتند و این مایحتاج را میخریدند وارد میکردند وجود ندارد، نتیجتا مابهالتفاوت نرخ تامین مایحتاج صید مثل طناب و تور و غیره برای تعاونیهای صیادی برعهده خود صیادان است. پس چه تعاونی برای خرید تور اقدام کند و چه خود صیاد، تفاوت نرخی در این زمینه وجود ندارد.
دولت در زمینه بیمه تامین اجتماعی صیادان با یک تخفیف 7 یا 8 درصدی سهم کارفرما را تا 5 نفر در شناور صیادی پوشش میدهد. اما در بخش سختی و زیانآور بودن کار صید و صیادی با توجه به پیگیریهای گستردهای هم که صورت گرفته،هنوز به لحاظ اینکه شبکه قدرتمندی به عنوان کارفرما که متعهد به پرداخت 8 درصد حق بیمه سازمان تامین اجتماعی باشد وجود ندارد، بلاتکلیف باقی مانده است. هنوز صیادان مشمول سختی کار و شغل زیانآور در سازمان تامین اجتماعی نیستند. ضروری است مجمع نمایندگان مجلس در استانهای ساحلی شمال و جنوب کشور بوجود بیاید تا بعنوان طرحی در دفاع از مشمولیت سختی کار صیادان، در مجلس مصوبهای را بگذرانند تا قانونی در بخش صید این مشکل را حل نماید. دریانوردان در سایر بخشها از این مزیت برخورداند و شایسته است صیادان هم از این قانون بهرهمند شوند. در بخش صید وصیادی فرسودگی و از کارافتادگی و نقصهای بدنی زیاد است و لزوم مشمولیت سختی کار در این بخش ضروری به نظر میرسد.
طبق آمار شیلات 1200 قایق و 450 فروند لنج را اعلام میکنند و قریب به 15 هزار نفر اشتغال مستقیم برابر با آمار شناورهایمان را میتوانیم اعلام کنیم. اما میتوانیم به تعداد هزار قایق بدون مجوز اشاره کنیم. قایقهای تفریحی ما هم امروز بیشتر و یا برابر صیاد در حال کسب معاش هستند. یک صیاد با دو قلاب شروع به صید میکرد اما صیاد با قایق تفریحی بیش از سه گروه 150 عددی قلاب در آب میاندازد.اینها چالشهای صید است که میزان برداشت بیش از رشد و نمو آبزیان است.
اجازه رشد اقتصادی به ماهی نمیدهیم. حتی زمانی در فصل تخم ریزی اقدام به صید میکنیم. دو ماهی که زوج هستند،نمیتوانند 4 کیلومتر طی طریق کنند. و صید میشوند و اینها آسیبهایی هستند که به محیط زیست مترتب است.
یکی دوجا زیستگاه ایجاد شده بود، یکی "ارول" و دیگری در "منگفت" که صیاد تفریحی روی آن فعالیت دارد. واجب تر از آن خورهای ماست. دوره نوزادی و لاروریزی در خورها انجام میشود که برای ادامه حیات اکوسیستم دریایی بسیار مهم است. اگر حفاظت خوبی از خورها شود میتواند بعنوان یک حوضچه تکثیر و پرورش طبیعی تامین کننده منابع دریایی ما باشد. خورهای ما از شمال استان بوشهر گرفته تا خوزستان یعنی شمال خلیج فارس در فصل تخمریزی و تکثیر، گنجینه تکثیر و پرورش طبیعی و سرمایه این کشور هستند. ماهی ها در همین فصل یعنی اسفند مهاجرتشان به شمال خلیج فارس برای تخمریزی شروع میشود. وقتی شمال خلیج فارس متراکم از گونههای ماهی برای لاروریزی باشد باید بصورت ویژه مدیریت صید شود تا در سایر فصول منابع صید تامین شود. این مدیریت در آبهای خوزستان به لحاظ رشد بیکاری و مسائل اجتماعی بصورت خوبی نیست. این مسئله تاثیر زیانباری در اشتغال ساحلی ما در آیندهای نه چندان دور خواهد داشت.
همانگونه که بخشی از ماهیهای اقیانوسی که به آبهای ما مهاجرت میکنند برای تخمریزی، اگر در بدو ورود صید شوند توسط کشتیهای بزرگ صیادی به نوعی بر میزان اقتصاد صید و صیادی موثر است.
مدیریت صید در شیلات نباید تامین کننده افزایش میزان صید و ارزش افزوده در این بخش باشد.
متاسفانه در شیلات پرستیژ اداری به شدت مرتبط است با چند و چون و میزان افزایش صید در حوزه صیادی هر استان است. این موضوع دقیقا با وظیفه ذاتی شیلات همخوانی ندارد. به نظر من حتی قانون باید در این بخش اصلاح و بازنگری شود. هر چه میزان صید در کشوری کمتر شود باید ان کشور را توسعه یافته تر دانست. جایی مثل محیط زیست باید از حریم محیط زیست دریایی پاسداری کند و جایی مثل شیلات هم در همین راستا باید توسعه در بخش تکثیر پرورش ایجاد کند. مدیریت منابع و ذخایر باید منطبق با سیاسیت گذاری محیط زیست درحفاظت از زیست بوم دریایی باشد. شیلات باید مدیریت صید کند، ذخایر استمرار داشته باشد،صیادی باید پایدار باشد. تصور کنید در فصل صید میگو علیرغم اینکه برداشت بی رویه برای ذخایر میگو آسیب زننده است اما به جهت اینکه میخواهند کارنامه درخشانی در آن فصل صید از خود بجا بگذارند، با ده روز تمدید برداشت بیشتری را ادامه میدهند. این موضوع با مدیریت صید راهبردی همخوانی ندارد. شیلات با همان مدیریت راهبردی صید و صیادی روی گونهای ماهی مطالعاتی انجام میدهد و مثلا به این نتیجه میرسد که در آبهای مشترک ایران و عمان حجم زیادی از فانوسماهیان وجود دارد که میشود با برداشت ان چرخه مناسب اقتصادی برای شیلات ایجاد کرد. بخشی از کشتیهای ما قبل از ورود کشتیهای چینی در این آبها حاضر به صید شدند. شیلات به این جمع بندی میرسد که مجوز گستردهتری برای صید و برداشت فانوسماهیها در جهت تامین مواد اولیه کارخانههای پودر ماهی و یا صادرات این نوع ماهی صادرکند. مجوزهایی برای سرمایهگذاران داخلی صادر میشود. اما اشتباهی که صورت میگیرد اینجاست که به جای فعالان بخش صید و صیادی این مجوزها را دریافت کنند،مرتبطین با شیلات به این بخش ورود میکنند. مجوزها بدون تعیین تکلیف منافع راهبردی جامعه خرد صیادی مجوزها صادر میشود. ورود تکنولوژی و امکانات پیشرفته و بروز صید قابل تحسین است، اما مدیرانی که دارای جایگاه اجتماعی هستند باید دو فکر اصولی میکردند. یکی اینکه شئون قانون رعایت شود. یعنی مقررات صید درهنگام برداشت از ذخایر ضایع نشود. در همان محدودههای بالای 200 یا 300 متر که تعیین شده در دریا برداشت انجام شود. دیگر نکته اینکه مدیران شیلاتی ضمن برنامهریزی این حجم از برداشت ذخایر حجیم اقتصادی که مد نظر بوده میبایست بهرهمندیهای اجتماعی را نیز فراهم کنند.محرومیت زدایی از مناطق ساحلی به عنوان یک دیدگاه جهادی باید سرلوحه کار مدیران شیلات باشد. آیا هنگامی که مجوزهای صیادی را با قیمت نازل برای مدیران بازنشسته و مرتبطین شیلات صادرمیکردهاند به جامعه پیرامونی نیز فکر کردهاند؟ صاحب مجوز به چین رفته و میگوید مجوز ازمن و کشتی از شما. نتیجتا سرمایهگذاری به اسم کشتی چینی با مجوزمرتبط و یا بازنشسته شیلاتی در منطقه حضور پیدا میکنند و قراراست شرایطی فراهم میشود پس از 5 سال فعالیت به مالکیت طرف ایرانی در بیاید. ولی با توجه به خالی بودن دریا از ذخایر و منابع صید و زندانی بودن صیادان ما درعربستان و آفریقا و طی طریق هشت روزه و عدم میزان صید مناسب آیا صحیح است این روند صدور مجوز صید و صیادی؟ آیا نباید برای افراد فعال در بخش خرد صیادی اشتغال ایجاد کرد؟ ایجاد زمینههای تامین مشارکت جامعه خرد صیادی با مالکان کشتیهای بزرگ صیادی وظیفه مدیری است که این مجوزها را صادر میکند. بخشی از منابع و ذخایر جزء انفال است و منابع ملی کشور است و قبل از آن منطقهای است.یعنی متعلق به جامعه پیرامونی کسانی است که در این سواحل به عنوان سپر انسانی و مرزداران کشور زندگی میکنند. متاسفانه در این نحوه مدیریت از بهرهمندی جامعه خرد صیادی در سواحل کشورغفلت شده است.
آماری که شیلات در اختیار دارد متاسفانه آماری است که در سردخانه کشتی است. اصلا صید دور ریز را در محاسبات آماری خود نمیآورد. دوربین میخواهد که شرایط را ثبت و ضبط کنیم. اول اینکه باید ببینید که یک تور ترال وقتی بالا میآید چه حجمی از کفزیان در صید دور ریز میشود. دوم اینکه بخشی از برداشت که صورت میگیرد خارج از صدور مجوز است. ماهیهای تجاری که باید قاعدتا در یک صید ضمنی 8 تا 10 درصد باشد گاها تا 50 درصد از حجم صید را شامل میشود. ماهیانی که تجاری و بر اساس خواست چینیهاست صید میشود. هدف ازصدور مجوز که با چراغ سبز شیلات قرار گرفته برداشت فانوسماهیان با رویکرد اقتصادی بوده که ظاهرا زیادی اقتصادی شده و به ذخایر و منابع ماهیان اقتصادی نیز آسیب بزرگی زده است.
حقآبه یا حق صیدی را شیلات از آن کشتیهای دریافت میکند که ظاهرا بابت هر فقره مجوز صید معادل 35 میلیون تومان تعرفه دریافت میکند. ولی زیانی که سبک و شیوه صید آنها به ذخایرمیزند خیلی بیشتر ازاین مبالغ است. صیادان ایرانی از دهه 40 تا کنون در حال صید ترال هستند ولی هیچکدام اینگونه به محیط زیست دریایی آسیب نمیزدند. کشتیهای ایرانی شبیه چینیها را در دهه هفتاد با هدف اصلاح الگوی صید با هزینه زیاد با پول بیتالمال از چرخه صید خارج کردیم. معنی نمیدهد که مجددا بیایم تحت عنوان تکنولوژی پدیدهای کاذب را توسط چینیها وارد کشور کنیم. اصلا این تکنولوژی نیست، وینچ و بافت تور هست. جدا از این تکنولوژی را باید در جایی وارد کنیم که ذخایر و منابع تحت انقراض نباشد. اینجا باید تکنولوژی را باید کوچکتر کنیم که آسیب زننده نباشد. در دنیا مدیریت صید به سمت شناورهای کوچک میرود، تا آسیبپذیری کمتر شود و صید اقتصادیتر باشد.
در دو حوزه شیلات موفق عمل کرده است. یکی حوزه تکثیر و پرورش است که موجب ورود تکنولوژی از کشورهای صاحب نام در دنیا به استان بوشهر شدهاند.شیلات در این بخش کارنامه درخشانی از خود بجا گذاشته که حتی اگر در نحوه واگذاریها نیز مناسبتر عمل میکرد شرایط بهتری نیز شاهد بودیم. در زمینه پرورش ماهی در قفس هم به نظرمیرسد با مطالعات دقیقتری صورت بگیرد و فرصتهایی در اختیار سرمایهگذران قرار بگیرد. شیلات در بخش دیگری هم که فعال بوده مطالعات بندر سازی است. به جرات میتوان گفت شیلات در فعالیتهایی که در بخش بندر سازی در خاورمیانه انجام داده بینظیر بوده است. نظم در مدیریت صید دراستان بوشهر از شاخصههای فعالیت سازمان شیلات است. بندرها بزرگترین سرمایه گذاری است که بخش دولتی در سواحل انجام داده است. اگر این بندرها مدیریت پایدار بر شناورهای صید و صیادی نداشته باشند در آینده دچار چالشهای اساسی خواهیم شد. بخش مهمی از صیادی پایدار و صید بامسئولیت به عهده جامعه صیادی است. گرچه شیلات به عنوان یک عضو غایب در مدیریت صید به شمار میرود، یک حضور فعال و فیزیکی در مدیریت صید ندارد. اما صیادان هم باید با ایجاد تشکلهای ناظر در صید در مدیریت صید پایدار نقش آفرینی کند.
قیمت ماهی بستگی به کیفیت ماهی دارد نه به اسم و رسم ماهی است. متاسفانه در بوشهرقیمت ماهی به کیفیت غذای دریایی بستگی ندارد بلکه به اسم و رسم ماهی بستگی دارد.مثلا همه میگویند شوریده یا هامور، چون این ماهیها معروف هستند هرقیمتی میدهند. در صورتی که «گمگام» از نظر طعم غذایی و کیفیت از «هامور» کمتر نباشد بلکه بشتر و بهتر هم هست. مثلا ماهی پشت سبز که حجم عظیمی در «بندردیر» صید میشود و دور ریخته میشود اگر شرایطی برای استفاده از آن بوجود بیاید در بازارتحول ایجاد میکند.
تا ده سال پیش فقط دو گونه ماهی بود که اقتصادی به شمارمیرفت ولی در حال حاضر چندین گونه ماهی داریم که اقتصادی هستند. قباد، هامور، راشگو ماهیهای اقتصادی ما هستند. ماهی حلوا سفید که متاسفانه امروزه در خطر انقراض قرار دارد از بهترین ماهیهای خلیج فارس به شمار میرود و محل تخمریزی آن نیز در خورموسی است.حلوا سفید مواجه با برداشت ناصحیح در تمامی فصول سال است. ماهی شوریده نیز دیگر ماهی اقتصادی و مهم خلیج فارس است که برای تخم ریزی به شمال خلیج فارس مهاجرت میکند که متاسفانه این ماهی نیز به دلیل صید بیش از حد و خارج از فصل در خطر قرار دارد. به همان میزان که صید ماهی در زمان تخم ریزی اشتباه و آسیب زننده است صید ماهی با سایز پایین نیز غیر فنی است به این دلیل که ماهی با سایز پایین از نظر وزنی غیر اقتصادی و حتی اولین دوره زادوولد را نیز انجام نداده است. راشگو وضعیت مناسبی برای ادامه حیات ندارد.گستردگی خانواده صیادی، دخالت مدیران سیاسی در شئونات صید مثل صدور مجوز صید فصلی و صید غیر متوازن باعث شده به ذخایر و منابع آبزیان اقتصادی آسیب وارد شود. ما فرصتهای بازسازی ذخایر را تحت عنوان فصول تخم ریزی در خلیج فارس اصلا رعایت نمیکنیم.
با هر دو بخش، معضلات اقتصادی و اجتماعی فرصت مدیریت قاطع صید را به شیلات نمیدهد. خود صیادان باید دلسوزانهتر نسبت به بهبود فضای صید و صیادی اقدام کنند. صیادان خود باید شرایطی را فراهم کنند که مثلا ده شب صید را متوقف کنند. این کمکی است که صیاد به اقتصاد خودش میکند. تصور کنید الان 10 کیلو صید نمی کنید. و لی با این اقدام آینده صید خود را تضمین میکند.
صیادی در دریا سرمایهگذارش بخش خصوصی است. نیروی کارش صیاد است. تجدید شوندگیاش هم که خدادادی و طبیعی است. فقط نظارت عالیه از سمت شیلات در دریا نیاز دارد. بقیه اش با جامعه صیادی است که باید موضوع را جدی بگیرد و خودش بصورت راهبردی مدیریت کند.
در شرایط فعلی صیاد امکان این را ندارد که بهترین صیدش را سر سفره خانوداهاش ببرد. صیاد ماهی را میفروشد تا اقتصاد کسب و کارش را رونق دهد. برخلاف تصور آنچه که بصورت سنتی نیز در جامعه وجود دارد این است که صیاد با اسم و رسم ماهی کاری ندارد. صیاد کارشناس تر از مصرف کننده است. سفره خانواده صیاد از گونههایی است که بر خلاف بازار است. صیادان از نظر ارزش غذایی به ماهی نگاه میکند نه نام یا قیمت ماهی. به مردم توصیه میکنم غذای دریایی را از سفره خود حذف نکنند. من با جلبکهای دریایی که میشناسم سوپ درست میکنم و با خانواده میخوریم. خرید ماهی ارزان به معنی ماهی با کیفیت بد نیست. کیفیت و تازگی و نحوه پخت ماهی باید مهم باشد نه اسم و رسم ماهی.
قطعا تا زمانی که تامین گوشت با قیمت مناسب در دستور کار قرار نگیرد و مشکل بازار گوشت قرمز حل نشود این فشار بر ماهی و میگو وجود دارد. یکی دیگر از دلایل افزایش نرخ ماهی و میگو صادر کردن و فروش محصولات صید و صیادی در سایر استانهای کشور است. همانگونه که ما توقع داریم از گوشت تولید شده در استانهای همجوار استفاده کنیم، سایر استانها نیز توقع دارند از محصولات دریایی بهرهمند شوند. به نظر میرسد همانگونه که دولت در کاهش نرخ گوشت دخالت میکند و تنظیم بازار را در دستور کار خود قرار میدهد باید قیمت ماهی و میگو را نیز مورد توجه قرار دهد. تامین گوشت قرمز و مرغ میتواند قیمت ماهی و میگو را تعدیل کند. ضمن اینکه امیدواریم مدیریت صید مناسب در نهایت موجب کاهش قمیت محصولات صیادی شود.
نسلاندر نسل کارمان دریا بوده است. جدم در دریا غرق شده. محمد نام جدم بوده که در امامزاده محمد باقر به خاک سپرده شده است. پدر بزرگم دریا میرفته،پدرم هم ماهیگیر بوده است و خودم هم به خاطر دارم از کودکی مثل مرغابی به پدرم وصل بودم و به دریا میرفتم. حتی یادم میآید پدربزرگم کم بینا بود، در پیری به دلیل آب مروارید دیدش کم شده بود. من به عنوان راهنما زمانهایی بود که هدایتش میکردم در دریا،البته به ساحل نزدیک بود این مکانها. هنوز مدرسه نمیرفتم که دریا میرفتم. علاوه بر اینکه صید و صیادی یک تفریحی است که اگر بچهها لذتش را تجربه کردند از مدرسه فراری میشوند.
از کار در تعاونیهای صیادی بازنشست هستم ولی هنوز دریا میروم. خدابیامرز حاج مختار عمویم بود،همیشه میگفت اگر صیاد بیکار کنار دریا بنشیند دریا به او طعنه میزند. یعنی نعمت بیکرانی کنار دستت است و تو چرا بیکار نشستهای.
به دو دلیل غذا روی دریا خوشمزه است. به خاطر کار سنگین روی دریا و مصرف زیاد کالری جاشو و دریانورد گرسنه میشود به همین خاطر غذا خوشمزه است. چون با گرسنگی غذا خورده میشود. دلیل دوم کیفیت غذاست. ماهی تازه صید شده از دریا را کباب کنید و با خرما بخورید با آن گرسنگی معلوم است که خوشمزه است و به جانتان میچسبد.
منبع : پیام عسلویه
لینک مطلب: | http://booshehriha.ir/News/51540.html |