printlogo


خاطرات تلخ و شیرین حاج منصور از حضور 60 ساله اش در هیئت تعزیه خوانی+تصاویر
خاطرات تلخ و شیرین حاج منصور از حضور 60 ساله اش در هیئت تعزیه خوانی+تصاویر
کد خبر: 62227 تاریخ: 1399/6/24 18:33
بوشهری ها /اسماء بوستانی : حاج منصور خزاعی فرزند شیخ حسن خزاعی و پدر شهید سلیمان خزاعی است؛ او یکی ازبزرگان دشتستان است که موی خود را در راه خدمت به امام حسین (ع) و در میدان تعزیه خوانی و مجلس عزای سی

بوشهری ها /اسماء بوستانی : حاج منصور خزاعی فرزند شیخ حسن خزاعی و پدر شهید سلیمان خزاعی است؛ او یکی ازبزرگان دشتستان است که موی خود را در راه خدمت به امام حسین (ع) و در میدان تعزیه خوانی و مجلس عزای سیدالشهدا سفید کرده است، اکنون 81 سال سن دارد؛ دارای چهار فرزند است که یکی از فرزندانش شهید مفقود الاثر (شهید سلیمان خزاعی) است اکنون به دلیل درد پاهایش چند سال است که به گفته خودش از سعادت فعالیت در تعزیه محروم شده و از این بابت بسیار اندوهگین است.

پیام عسلویه به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم و صفر و جهت ترویج آیین تعزیه خوانی و آشنایی بیشتر با فعالان عرصه تعزیه دشتستان از این پدر بزرگوارجهت گفتگو دعوت کرده، با جان و دل دعوت ما را پذیرفت و سختی مسیر روستای زیارت تا دفتر روزنامه پیام عسلویه که برای این پدر بزرگوار مشکل بود را به عشق این گزارش طی کرد.

با ادب و متنانت خاصی از دعوت ما و احترام به جایگاهش تشکر کرد و با شوق و ذوق آمادگی خود را برای شروع مصاحبه اعلام کرد؛ از او خواستم از قدمت تعزیه روستای زیارت و چگونگی ورودش به این عرصه برایم بگوید و او اینگونه شروع کرد: پدرم به اهلبیت امام حسین (ع) علاقه خاصی داشت به صورتی که از ابتدای نو جوانی اش در تعزیه روستای زیارت نقش داشت؛ عموی پدرم مرحوم شیخ ابراهیم خزاعی برای اولین بار تعزیه را در روستای زیارت بنا نهاد؛ پدرم مشتاق شد؛ او از زمان ورودش به تعزیه  تا زمانی که به رحمت ایزدی پیوست هر ساله در ایام محرم و صفر در نقش امام حسین (ع) در میدان تعزیه ایفای نقش می کرد؛ عاشق روضه و تعزیه بود؛ این عشق به من نیز سرایت کرد؛ پدرم را می دیدم و شور و اشتیاقم برای ورود به این عرصه زیاد و زیادتر می شد تا اینکه در سن 21 سالگی در نقش شمر وارد میدان تعزیه شدم.

هر ساله با نزدیک شدن به ماه محرم و صفر با اشتیاق فراوان با رفیقان و افرادی که در تعزیه نقش داشتند تدارکات میدان تعزیه را آماده می کردیم، تا اینکه بعد از 10 سال ایفای نقش شمر، از طرف حسینیه اعظم برازجان برای بازی کردن در نقش امام حسین (ع) دعوت شدم، دعوت را پذیرفتم و بعد از آن سال دیگر نقش شمر را بازی نکردم و کاملا در نقش امام حسین (ع) بودم.

حاج منصوری خزاعی از قدمت تعزیه زیارت و چگونگی انتخاب دیالوگ و نقش ها چنین می گوید: حدود صد و یک (یک قرن پیش) سال گذشته که اکثرا در هیچ جای استان بوشهر تعزیه خوانی برگزار نمی شد و اگر انجام می شد بسیار اندک بود هیات تعزیه خوانی سیدالشهدا روستای زیارت فعالیت خود در این عرصه را شروع کرد؛ هیات تعزیه خوانی سیدالشهدا روستای زیارت حدود یک قرن قدمت دارد؛ مرحوم شیخ ابراهیم خزاعی دیالوگ های بازیگران تعزیه را از کتابی به نام (احوالات سیدالشهدا) با نویسندگی مرحوم شیخ جعفر شوشتری گرد آوری کرده بود که هر ساله از آن استفاده می شد.

حاج منصور هر چند دقیقه در میان صحبت هایش با حرکت دستان خود چندین بیت شعر می خواند و باعث از بین رفتن خستگی من و همراهانش می شد؛ او پر از فهم، ادب و کمالات بود و این صفات او از صحبت هایش نمایان بود، دوست داشت سوالات بیشتری از او بپرسم، و چندین بار تکرار کرد : دخترم هر سوالی داری بپرس من جواب می دهم.

از حاج منصور چگونگی تامین مخارج تعزیه خوانی را پرسیدم و او ادامه داد: تمامی هزینه های تعزیه و حتی اطعام  مردم در روز عاشورا از نذورات مردم و کمک خیرین جمع آوری می شود؛ تا به امروز نشده که در هزینه تعزیه لنگ بمانیم چون مردم و خیرین همیشه همراه ما بوده اند. در حال حاضر سید محمد فاطمی مسوولیت هیات تعزیه خوانی زیارت را بر عهده دارد.

به او می گویم با توجه به اینکه هیات های تعزیه خوانی در سراسر استان زیاد شده اند استقبال مردم از گذشته تا به امروز از تعزیه روستا برایم تعریف کن، پاسخ می دهد: زمانی که تعزیه خوانی در روستای زیارت شروع شد تاکنون استقبال مردم بسیار فراوان بوده و هست؛ هر ساله جمعیت چند هزار نفری از سراسر استان و کشور برای دیدن تعزیه به روستای زیارت می آیند. اما طی سالیان اخیر در سراسر استان شاهد گروه های زیاد تعزیه خوانی هستیم که تعزیه را به چشم تئاتر می بینند و به صورت غیر حرفه ای اجرا می کنند. امسسال نیز به دلیل شیوع ویروس کرونا کلیه مراسمات تعزیه خوانی در سرسر استان کنسل شده است.

حاج منصور در ادامه صحبت هایش خاطره ای تلخ از سالیان  قبل که در نقش شمر بود را اینگونه تعریف کرد:  یکی از روزها در سن 25 سالگی که در حال اجرای نقش شمر بودم، دقیقا زمانی که در حال تیز کردن شمشیر و خنجرم برای کشتن امام حسین (ع) بودم ناگهان متوجه حضور یکی از تماشاچیان شدم که تحت تاثیر تعزیه قرار گرفته و احساساتی شد، دوید به سمت من، شمشیر را برداشت و می خواست به سمت من حمله کند؛ به من گفت عبدالله را کشتی می خواهی امام حسین(ع) را هم بکشی؟ به سمت من دوید و من فریاد زدم به دادم برسید. شمشیر را که به سویم تکان داد  از کنار گوشم رد شد؛ نیروهای انتظامی وارد میدان شدند و آن فرد را به بیرون از میدان برده و متوجه اشتباهش کردند.

حاج منصور از صحبت کردن و توضیح دادن خسته نمی شد، نمایان بود که از صحبت کردن در مورد تعزیه بسیار لذت می برد، ادامه داد: در زندگیم هز زمان به ائمه متوسل شدم نا امید نشده ام، با اینکه نقش شمر را بازی می کردم اما مردم به خلوص نیتم اعتقاد داشتند و به من احترام می گذاشتند؛ به صورتی که در سن 23 سالگی در میدان جنگ مبارز می طلبیدم، زمانی که باید سر امام حسین (ع) را از تنش جدا می کردم قلبم می لرزید و اشک از چشمانم جاری می شد، پدرم می گفت پسرم تو در نقش شمر هستی و من در نقش امام حسین (ع)، چرا اشک می ریزی؟ اما من برایم انجام دادن این کار( جدا کردن سر امام حسین(ع))، با اینکه تعزیه بود، سخت بود.

همان سال قبل از اینکه برای بریدن سر امام در میدان تعزیه اقدام کنم بانویی در جمعیت با در دست داشتن کودکی چند ماهه به سویم آمد، طفل چند ماهه اش را در بغل من قرار داد و گفت پسرم بی تابی می کند برای شفا هم که شده دستی بر سر فرزندم بکش. این کار را انجام دادم و متوجه محبوبیتم در نزد مردم شدم. چند مدت بعد همان بانو به من گفت از آن روز که دستی بر سر فرزندم کشیدی تا امروز فرزندم بی تابی نمی کند و حالش خوب شده، با این خبر اتفاق آن روز به شیرین ترین خاطره زمان تعزیه خوانی ام تبدیل شد.

بر اساس این گزارش، حاج منصور پس از اتمام صحبت هایش از مجموعه روزنامه (پیام عسلویه) تشکر کرد و گفت: خوشحالم که برایم ارزش قائل شده اید و به من و جایگاهم احترام گذاشتید؛ تا کنون هیچ نهاد یا مسوولی جهت انجام فعالیتم در این عرصه از من تشکر نکرده بود به همین دلیل از این مجموعه رسانه ای بسیار سپاسگزارم.      

لینک مطلب: http://booshehriha.ir/News/62227.html