printlogo


یادداشت | علی اسماعیل پور
اختلافات بر سر اصول اساسی
اختلافات بر سر اصول اساسی
کد خبر: 62889 تاریخ: 1399/10/13 13:12
با گذشت بیش از چهل سال از انقلاب اسلامی، همچنان در فهم مسائل داخلی و خارجی، دچار اختلافات بنیادین هستیم. این اختلافات بنیادین

بوشهری ها / علی اسماعیل پور | با گذشت بیش از چهل سال از انقلاب اسلامی، همچنان در فهم مسائل داخلی و خارجی، دچار اختلافات بنیادین هستیم. این اختلافات بنیادین، تا بدان‌جا گسترش یافته که در برهه‌ای از زمان، همه گروه‌های سهیم در حاکمیت، شاهد قربانی شدن مصالح و منافع ملی بوده‌اند اما در این شرایط هم، بر مواضع خود پافشاری کرده و از تمکین به اجماع و وحدت نظر در خصوص مسائل مهم ملی و بین‌المللی استنکاف ورزیده‌اند. حتی بعضا، پادرمیانی عقلای قوم و دلسوزان کشور هم موجب آن نشده که این عده، از منافع شخصی و گروهی به نفع مصالح عمومی، عبور نمایند.

ساخت قدرت در کشور به گونه‌ای تنظیم و طراحی شده که گروه‌ها، احزاب و نیروهای فعال در حاکمیت، برای نظرات و دیدگاه‌های خود، اصالت کامل قائلند و باور و اعتقاد ندارند و نمی‌پذیرند که شاید درصدی از حقیقت هم نزد طرف مقابل باشد. از این رو، تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران و نیروهای خارج از بدنه تصمیم‌گیری، بر مفروضات ذهنی خود اصرار کرده و نوع ادراک و برداشت‌های خود از موضوعات داخلی و بین‌المللی را عین واقعیت و کامل و جامع و مانع می‌دانند.

نتیجه روی آوردن به چنین رویکردی در عمل این است که در فضای سیاسی کشور، به علت تعارض، تقابل و توسل به روش‌های ستیزه‌جویانه، نه کسی از سخنان طرف مقابل قانع می‌شود و نه کسی می‌تواند طرف مقابل را قانع کند. در اغلب دموکراسی‌های جهان، به رغم همه اختلاف نظرهای سیاسی و ایدئولوژیکی، زمانی که کشور نیازمند وحدت نیروهای سیاسی به جهت بالا بردن وزن چانه زنی‌ها به ویژه در مناسبات بین‌المللی است؛ نقطه‌نظرات مشترکی با همراهی فکری و نظری کارشناسان، اندیشمندان و حاکمان سیاسی شکل می‌گیرد. البته شاید در همان کشورها نیز، ابزارهای رسیدن به هدف در نزد گروه‌های مختلف متغیر باشد ولی در استراتژی، همه یکسان عمل می‌کنند و هدف نهایی در راستای تامین و تحقق منافع ملی است. این جمله معروف لُردپالمرستون، نخست‌وزیر بریتانیا در سده نوزده میلادی که ما متحدان و دشمنان همیشگی نداریم. تنها منافع ملی ماست که همیشگی و دایمی است و وظیفه ما دنبال کردن این منافع است...

 به روشنی، اهمیت فوق‌العاده مفهوم منافع ملی را در یک جمله کوتاه تبیین می‌کند که با گذشت بیش از دو قرن از بیان آن و تغییر مناسبات بین‌المللی، هنوز هم در صحنه جهانی، عنصری کلیدی و راهگشا به حساب می‌آید. با این حال، هر چقدر هم فضای سیاسی کشوری متکثر باشد وقتی پای مصالح ملی به میان می‌آید، علی‌القاعده موضوعات جناحی رنگ می‌بازد و همه اینها، ذیل منافع ملی قرار می‌گیرند.
در کشور، مشکل است که بتوان تصور کرد اگر در یک نظرسنجی از تمام نخبگان سیاسی، اعم از راست و چپ و میانه، پرسش شود که بر کدام مساله ملی و بین‌المللی اتفاق نظر دارید به اجماعی دقیق از وفاق در موضوعی واحد رسید؛ گو اینکه مختصات فکری‌مان را بر مبنای داده‌های محدود، خط‌کشی‌های سیاسی، منافع فردی و عدم حس نیت گره زد‌ه‌ایم و کلیتی به نام ایران را از یاد برده‌ایم.

در عین حال که می‌دانیم اندیشه و عمل در راستای منافع ملی می‌تواند موجب فضیلت باشد اما همچنان بر طبل فرقه‌گرایی، قبیله‌محوری و دسته‌بندی‌های غیرمتعارف سیاسی می‌کوبیم و جالب‌تر اینکه خود را مدعی دفاع از منافع ملی نیز معرفی می‌کنیم.

به عقیده آگاهان سیاسی، با اینکه در شرایط خاص کنونی و در مباحث مرتبط با سیاست خارجی کشور، موضوعی با اولویت و مهم‌تر از تنش‌زدایی، رفع تحریم‌ها و کاستن از فشار حداکثری امریکا و متحدانش وجود ندارد ولی باز هم در این زمینه خاص که می‌توانست دست‌کم برای مقطعی کوتاه، کشور را از بن‌بست خارج کند هم اجماع فراگیری بین نیروهای سیاسی وجود ندارد. نه تنها بر سر این موضوع اجماع نداشتیم بلکه شکاف عمیق و جدی هم در لایه‌های مختلف قدرت در این باره به وضوح قابل مشاهده بود. در همین راستا و به عقیده عباس عبدی فعال سیاسی اصلاح‌طلب، اگر حتی ترامپ هم نبود برجام با وجود برخی سیاست‌های داخلی و اختلاف نظرهای بنیادین که دیدیم به بن‌بست می‌رسید.

اکنون این سوال جدی قابل طرح است که دیگر باید کشور در چه شرایطی قرار گیرد که برای حل مناقشات بین‌المللی و رفع اثر تحریم‌ها، همگان به همگرایی، وحدت و بهره‌گیری از فرصت‌ها در جهت منافع عمومی کشور روی آورند. به تعبیر دکتر سریع‌القلم استاد دانشگاه شهید بهشتی، فهم نادرست از جریان‌های بین‌المللی برای ما، بسیار پر هزینه و خسارت‌بار بوده است.

اکنون به صورت مصداقی، برخی از اختلاف فهم‌ها در مسائل مختلف ملی و بین‌المللی میان گروه‌های سیاسی حاکم در کشور را مورد واکاوی قرار می‌دهم.

- یک طرف معتقد است بیش از 70 درصد مشکلات کشور ناشی از نا کارآمدی و سوءمدیریت است در حالی که طرف دیگر معتقد است بیش از 60 درصد ناکامی‌های کشور به جهت اعمال تحریم‌هاست.
- یک عده معتقدند لازمه بهره بردن از مزایای برجام این است که ایران لوایح مالی بین‌المللی را بپذیرد اما طرف مقابل با این ادعا مخالف و پذیرش این لوایح را به منزله تقدیم آگاهانه اطلاعات اقتصادی کشور به امریکا می‌داند.

- یک عده قطعنامه‌های شورای امنیت را کاغذپاره می‌خوانند ولی عده‌ای دیگر قطعنامه‌های شورای امنیت را از الزامات نظم بین‌المللی می‌شمارند.
- در زمینه موافقتنامه برجام، گروهی طرف مقابل را به بی‌غیرتی متهم می‌کنند و گروهی نیز طرف دیگر را کاسب تحریم، معرفی می‌کنند.
- برخی صداوسیما را رسانه ملی می‌دانند ولی عده‌ای معتقدند صداوسیما کارکرد رسانه ملی را ندارد و رسانه‌ای میلی است.
- گروهی تفاهمنامه 25 ساله با چین را سند توسعه و دربرگیرنده منافع راهبردی دو کشور و عده‌ای آن را ننگین و خیانت به منافع ملی توصیف می‌کنند.

گزاره‌های اشاره‌شده فوق، بدون اینکه به حق و باطل هر کدام توجه کنیم، به وضوح نشان می‌دهد که این دیدگاه‌ها و نظرات، مانند دو خط موازی هیچگاه به هم نمی‌رسند و همیشه با دور و تسلسل و سیکلی معیوب و با فاصله‌ای زیاد، در حال حرکتند.

در شرایطی که افکار عمومی از حاکمان انتظار دارد با استفاده از همه ظرفیت‌ها و امکانات نظام، تصمیمی به اتفاق اکثریت آرا و به دور از هیجانات معمول سیاسی در جهت منافع ملی بگیرند اما به علت سوءتفاهمات و تعمیق یافتن اختلافات به ویژه در سپهر سیاسی، این امر محقق نمی‌شود و گفتارها و وعده‌ها صرفا در حد ایده می‌ماند.

با این استدلال، در مسائل مهم داخلی و بین‌المللی، اجماعی بر سر اصول اساسی در بین کارگزاران و جناح‌های مختلف حاکمیت وجود ندارد و این را نمی‌توان اختلاف در تاکتیک دانست، بلکه در نگاهی عمیق‌تر، این را باید اختلاف در استراتژی و راهبرد ارزیابی کرد. این موضوع زمانی بغرنج‌تر و نگران‌کننده‌تر می‌شود که این الگو در تمامی رفتارهای داخلی و خارجی به صورت مدام، باز تولید می‌شود و نه تنها بر نقاط اشتراک تاکید نمی‌شود بلکه نقاط افتراق همدیگر را هم برجسته می‌کنیم. پیامد چنین وضعی، تقویت تهدیدها و تبدیل فرصت‌ها به تهدید و بازی در زمین مخالفان است. حتی آموزه‌های دینی را هم که مسلمانان را به وحدت و دوری از تفرقه دعوت می‌کند در این جنجال‌های سیاسی از یاد برده‌ایم. بنابراین امکانی برای گفت‌وگو و فهم مشترک از مسائل برای طرفین در این فضای غبارآلود، متصور نیست.

با این اوصاف، می‌توان نتیجه گرفت رشد و آبادانی یک کشور، منحصرا با منابع و موقعیت جغرافیایی مناسب به دست نمی‌آید. دولت‌ها بر اساس میزان نفوذ، قدرت و اقتدار خود در صحنه‌های بین‌المللی عمل می‌کنند که همه این مفاهیم، نشأت‌گرفته و تابعی از همگرایی است. به عبارتی دیگر اجماع‌محوری و وحدت در عین تکثر به گونه‌ای که وقتی کشور نیاز به اخذ تصمیمی حیاتی با پشتیبانی و همسویی تمام نیروهای فکری و سیاسی دارد فضا به سمت دوقطبی بودن و تصمیمات جزیره‌ای سوق داده نشود از الزامات و ضروریات جامعه امروز ماست.

از سوی دیگر، یکی از شاخص‌های حکمرانی خوب، اجماع‌محوری است که قبل از کارایی و اثربخشی قرار دارد. به این معنی که بین دیدگاه‌ها و منافع مختلف، موازنه و تعادل برقرار می‌کند تا بیشترین خیر عمومی حاصل شود. علمای مدیریت، بی‌جهت اجماع محوری را در ردیف شاخص‌های حکمرانی خوب قرار نداده‌اند و اهمیت موضوع را به درستی تبیین کرده‌اند.

در جهان آشفته و در هم تنیده امروز که فرصت اشتباه کم است ما مرتب اشتباه می‌کنیم و اشتباهات روی هم تکرار می‌شود که پیامد آن، هدررفت منابع، فرصت‌سوزی، بحران کارآمدی و ایجاد شکاف و حفره‌هایی است که بین مردم و حاکمیت ایجاد می‌شود و در نهایت، کاهش قابل توجه سطح اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی را به دنبال دارد.

متاسفانه، عده‌ای در کشور از بام تا شام تلاش می‌کنند تا در کار رقیب اختلال ایجاد کنند تا درصد موفقیت آن کمتر شود در حالی که این توان و انرژی، باید صرف کمک به بهبود و رونق کشور شود ولی ازآنجایی که از کار جمعی گریزانیم و عادت نداریم موفقیت‌ها و دستاورد‌های طرف مقابل را ببینیم؛ دست به چنین رفتارهای سخیفی می‌زنیم که حاصلی جز به مسلخ رفتن و ذبح منافع ملی ندارد.

با این حال چگونه ممکن است در فضای داخلی کشور، بدون وجود هیچ دشمنی، قادر به حل و فصل مشکلات و معضلات جامعه در قالب گفت‌وگو، تعامل و وفاق نباشیم ولی انتظار داشته باشیم در ساختار قدرت جهانی و در تقابل با قدرت‌های بزرگ، از جایگاهی مستحکم برخوردار باشیم و معادلات‌مان برد- برد باشد. بی‌گمان لازمه بقا و موفقیت در حوزه بین‌المللی، کاهش اختلافات و منازعات در صحنه داخلی، انسجام ملی و هماهنگی و هارمونی کامل میان ارکان مختلف نظام است که موجب خواهد شد با ابزار و هنجارهای دیپلماسی، ضمن دفاع از استقلال کشور، منافع ملی‌مان را نیز تامین کنیم.

نباید از نظر دور بداریم کشوری هستیم که در ردیف یکی از بالاترین نرخ‌های تورم، از رکوردداران تورم مسکن و ... قرار داریم که اصلاح چنین شرایطی و مرتفع شدن همه این موانع و بحران‌ها و اقتدار نظام در گرو انسجام و همگرایی، اتکا بر منافع ملی، کارآمدی و فهم درست از جریان‌های بین‌المللی است.

لینک مطلب: http://booshehriha.ir/News/62889.html