بوشهری ها / زهره عرب | واژه بورس در زبان فرانسوی معنای کیف پول میدهد، به بیان سادهتر جایی برای نگهداری پولهای شما! اما بعضیها سالها در بازارهای باینری و الیمپ ترید و یا بورس و بازارهای مشابه مثل طلا و مسکن فعالیت دارند و به راحتی درامدهای میلیونی یا میلیاردی دارند اما چرا این تنها برای اقلیت افراد است و چطور محدود افرادی به این سطح میرسند؟ اگر فکر میکنید ثروتمند شدن در بورس بستگی به شانس دارد باید بدانید ما انسانها همیشه خوش شانس نیستیم.
بورس شاید یک شانس بزرگ بود و شاید هم یک میز قمار برای باختن همهی آنچه داری و نداری. برگ برندهای برای استفاده از هوشمندی و آنچه در واقع هوش اقتصادی نامیده میشود. در هر حال این بازار برای مردم ایران یک شانس طلایی محسوب میشد که به آن چشم امید دوختند غافل از اینکه بورس یا هر تجارت و بازار دیگری اساساً پیرو شانس و اقبال نیست.
از کد بورسی تا مال استریت
یک کارشناس که تجربه سالها فعالیت موفق در بازارهای مالی و بورس داخلی و خارجی را دارد، میگوید: "یکی از پر سروصداترین و پرحاشیهترین موضوعات اقتصادی دولت و مردم در یک سال گذشته با فاصله نسبت به بقیه موضوعات اقتصادی داخلی را میتوان بازار بورس نامید؛ بازاری که با تشویق دولت برای سرمایهگذاری در این حوزه مورد استقبال عمومی قرار گرفت و با خبر آزادسازی بخشی از سهام عدالت اوج گرفت تا جایی که بیش از نیمی از جامعه در کنار شماره سجلی و شماره ملی خود دارای شماره هویتی جدیدی به نام «کد بورسی» شدند!
به گفته محسن امیری، "تب بورس اینقدر داغ بود که پیر و جوان نمیشناخت و در اوج کرونا صفهای طولانی را جلوی دفاتر خدماتی و کارگزاریها شکل داد. اما ماجرا به همین جا ختم نشد و واژه بورس حتی در دورافتادهترین روستاها نیز لقلقه زبانها شد، طوری که یکی از روستای ایران "مال استریت" نام گرفت و تنها روستای بورسی جهان شد! خیلیها هم هنوز غوره نخورده مویز شدند. یکی خود را وارن بافت میدانست و دیگری هم کانال چند هزار نفری میساخت و شروع میکرد به تحلیل و سیگنال دادن و نظریهپردازی... و اینگونه بورس به دکان و ناندانی و تجارتی برای برخیها تبدیل شد."
ظاهری مترقی بدون زیرساخت مناسب
این سهامدار که سالهاست در حوزه بورس فعالیت دارد، عنوان میکند: "بازار پرسروصدای بورس گرچه ظاهری مترقی داشت ولی بدون زیرساخت مناسبی بود و فرصتی که میتوانست با اقبالی که از مردم گرفته بود خیلی شعارها از جمله حمایت از تولید و جذب سرمایه و نقدینگی از بازارهای کاذب چون ارز و سکه و دلالی را به این بخش سوق داده و خیلی از مشکلات اقتصادی کشور مثل رشد نقدینگی، اشتغال، تورم، کسری بودجه و غیره... را حل کند بالعکس باعث ضرر و زیانهای فراوان مالی و روانی و اجتماعی به بدنه جامعه و مردم عادی و سلب اعتماد از این بازار گردید. حال چه عواملی باعث این بحران و مشکلات آن گردید بحث مفصلی است که در این یک سال از رسانهها و محافل مختلف توسط مسئولین، کارشناسان و فعالان این حوزه بارها گفته شده است."
وی ادامه داد: "در این میان مظلومترین بخش از ۳ بعد این بازار یعنی دولت به عنوان متولی، ناظر و سیاستگذار؛ شرکتهای بورسی و سهامداران مردم عادی بودند که به عنوان بخشی از سهامداران حقیقی با تشویق یا بدون تشویق، با طمع یا بدون طمع، با اطلاع یا بدون اطلاع از روند وارد بازیای شدند که نمیدانستند آخر آن چیست، انتهای نامعلومی که هم متولی میتوانست برای آن سیاستگذاری بهتری داشته باشد و هم خود سهامدار میتوانست عواقب آن را کاهش دهد."
امیری خاطرنشان کرد: "اگر از بحث متولی بگذاریم، سهامدار نیز با رعایت چند موضوع نه چندان سخت شاید بخشی از مشکلات را برای خود حل میکرد. موضوعاتی از جمله شناخت خود، روحیه شخصی و کنترل احساسات و ذهن و علایق شخصی و دوم شناخت نسبی از بازارهای مالی از جمله بازار سرمایه و بورس به عنوان یک بازار اقتصادی که نیاز به داشتن آگاهی و تجربه دارد."
راه میانبری وجود ندارد
به گفتهی این کارشناس "اگر معیار اول را داریم ولی به هر علتی از جمله زمان، شخص، عدم یادگیری، یا هر مسئله دیگری حاضر به دانستن و تجربه کردن نیستیم و صرفاً بحث علاقه و سرمایهگذاری است ورود به این کار را باید به شکل غیر مستقیم انجام دهیم یعنی سرمایهگذاری در صندوقهای مربوط به این حوزه چه به صورت عایدی و سود ثابت و چه به صورت متغیر، که در همین مدت یک سال که بازار دچار ریزش و ضرر بوده، اگر بررسی کوتاهی از آنها داشته باشید این صندوقها برای سهامداران خود ضرری که نداشتهاند هیچ، بلکه در برخی حتی سوددهی نیز دیده میشود."
وی تاکید کرد: "در صورتی که تمایل دارید خود وارد این کارزار شوید و شرط اول را دارید راه میانبری وجود ندارد. باید بند دوم را که کسب آگاهی و آموزش و اطلاعات و تجربه است آغاز کنید و پس از کسب اطلاعات نسبی که شامل شناخت مبانی اقتصاد کلان، آموزش تخصصی این بازار و استراتژیهای معاملاتی است میتوانید با رعایت اصل دیگری که شامل ورود با سرمایه مازاد یعنی سرمایهای که وام نباشد یا از طریق فروش ماشین و منزل یا قرض و... به دست نیاورده باشید کار خود را آغاز کنید. البته با همان سرمایه مازاد نیز باید به صورت پلهای و همراه با کسب تجربه و به شکل عملیاتی ورود نمایید".
ورود به بورس با دانش کافی
در این میان آنچه خیلیها از آن غافل شدند اینکه اگر کسی با دانش کافی وارد بورس شود، میتواند سهمهایی را پیدا کند که بسیار ارزنده هستند و این سود زیادی را روانه حساب او میکند. یکی از تحلیلگرانی که چندین سال است در این بازار فعالیت دارد؛ در این باره میگوید: "بورس ایران در سال 97 خیلی خوب و آرام بود و پولی که وارد بورس میشد و نقدینگی مردم جمعآوری میشد، شرکتها واقعا با این پول کار میکردند و ما افزایش تولید و سودآوریها را در گزارشات منتشره میدیدیم؛ و هر کسی که تکنیکال و فاندامنتال میدانست و آموزش دیده بود میتوانست سود خوبی در بازار کسب کند چه در گروههای شیمیایی و فلزات و یا محصولات دامی و کشاورزی که در سال 1398 شرایط خوبی داشتند."
وی میافزاید: "در سال 1398 که یکباره دعوت به بورس دستوری شد ما دیدیم چقدر عرضه اولیه داشتیم، همه این عرضه اولیهها شرکتهایی بودند که به اجبار آمده بودند و برنامه چندانی برای این نوع سرمایهگذاری و حضور در بازار سرمایه نداشتند. تا پیش از آن زمانی که یک سهم عرضه اولیه میشد تا ده روز خوب بود و سود خیلی خوبی داشت، بعد یک مقدار میآمد پایین و پس از آن به روند صعودی خود ادامه میداد. ولی در سال 98 اجباری شدن حضور شرکتها در بورس، باعث شد که به شدت نقدینگی وارد بورس شود و حتی در رسانههای جمعی و همه جا صحبت از بورس بود و تبلیغ و دعوت مردم."
این تحلیلگر با اشاره به حجم بالای نقدینگی که وارد بورس شد، توضیح داد: "زمانی که نقدینگی آنقدر زیاد شود که شما از هر کسی، کوچک و بزرگ و یا دیگرانی که تا دیروز شغل دیگری داشتند نام بورس را بشنوید، و تعداد زیادی از افراد شغل و سرمایه و پسانداز خود را به بورس میآورند دیگر از حالت سرمایهگذاری خارج میشود و اینگونه نیست که بگوییم پولی که سهامدار یا سرمایهگذار وارد یک شرکت میکند واقعاً به تولید ختم شود. متاسفانه دیگر سهامداران، سهامدار نبودند، بلکه نوسانگیر بودند و انتهای پولی که وارد میکردند برای دو یا سه روز بود و در همین اندازه که از یک سهم نوسان گرفته و سود کسب کنند فعالیت داشتند، پس چیزی به نام سهامدار وجود نداشت و همه به دنبال سود و منفعت خودشان بودند که ما شاهد بودیم همین عدم تولید موجب شد -مثلا برخی شرکتهای خوراکی- بر روی محصولات خود افزایش قیمت داشته باشند."
او تاکید داد: "در مجموع هر بازاری نیاز به علم و آگاهی دارد و هر فردی که با سلاح آگاهی وارد شود میتواند در بازار بورس موفق شود. حالا این علم صرفاً تکنیکال یا فاندامنتال نیست، باید اقتصاد خرد و کلان بدانند، بدانند که اگر دلار بالا میرود یک سری افزایش قیمت خواهیم داشت؛ همانطور که شاهد افزایش شدید نرخ دلار در سال 98 بودیم. میتوان گفت به نوعی نمودار بورس کاملاً به نرخ دلار ربط دارد همانطور که مسکن به دلار ربط دارد یا طلا. و همه این نرخها با دلار جابجا میشود."
درک بیشتری از بازار به دست آورید
برای فعالیت خوب و ایمن در بازار سرمایه و سایر بازارهای مالی باید و ضروری است که در تمام زمینههای تجارت خود نظم و انضباط داشته باشید، اطلاعات را آسان یاد بگیرید و درک بیشتری از بازار به دست آورید، یک رویکرد منطقی و قاطع برای تجارت خود بیابید و همیشه ذهنیت مثبت داشته باشید، به علاوه ارزیابی خطر با دقت و ذهن منطقی و آرامش و احساس اعتماد به نفس بیشتر میتواند به شما کمک کند.
همانطور که گفته شد این مهم است که در خرید و فروش سهام فریب کانالها و گروهها را نخورید! سرمایه و پول خود را بازیچه مدیران و ادمین کانالها و یا گروههای بورسی مشکوک نکنید! هیچ تحلیلگری، چه باسابقه و پیشکسوت و چه وارن بافتهای تلگرامی و اینستاگرامی، بدون در نظر گرفتن منافع خود اعلام نظر نمیکنند و پشت هر محاسبه و تحلیلی که به شکل گسترده در رسانهها منتشر میشود منافعی هست و این تحلیلها صرفاً ابزاری برای مشروعیت بخشیدن به منافع افراد یا گروهها است تا در نهایت به همسان کردن منافع دیگران و در ادامه مدیریت آنها در راستای رسیدن به اهداف خودشان ختم شود.