printlogo


حسین فیروزه، روزنامه‌نگار و نویسنده بوشهری
«ادبیات پایداری» دچار خسران مرکب است!
«ادبیات پایداری» دچار خسران مرکب است!
کد خبر: 128766 تاریخ: 1401/7/6 14:13
حسین فیروزه، روزنامه‌نگار و نویسنده بوشهری، مسابقه برای تولید آثار بیشتر را بزرگ‌ترین آفت حوزه ادبیات پایداری می‌داند و معتقد است:

بوشهری ها /  الهام بهروزی |  ادبیات پایداری، قالب نسبتا نویی در ادبیات معاصر ایران است که با نگاهی انسانی به ایستادگی و مقاومت مردم دربرابر بیدادگری‌ها و همچنین دفاع آن‌ها از آب و خاک خود می‌پردازد. آثاری که در این ژانر تولید می‌شوند، دارای بن‌مایه مذهبی و رنگ و رویی تقدس‌گونه هستند و بخش مهمی از آثار مکتوب دوره انقلاب و دفاع مقدس را در برمی‌گیرند.


این آثار که اغلب بعد از دوران دفاع مقدس نوشته ‌شده‌اند، مملو از تصاویر بکر و پرعاطفه‌ای از پایداری مردم ایران به‌ویژه مردمان جنوب در برابر رژیم بعثی عراق -که از آسمان و زمین و دریا حمله می‌کرد- در جبهه‌ها و شهرهای جنگ‌‎زده است که در نهایت جوانان غیور و رزمندگان آزاده و مردم ایران موفق شدند با درایت، از خودگذشتگی، وطن‌دوستی، ایثار و مقاومت تمام آب و خاک خود را از چنگ دشمن متجاوز بیرون بیاورند. بی‌شک رمان‌ها و داستان‌هایی که بن‌مایه‌های ادبیات پایداری را روایت می‌کنند، پدید آمده‌اند تا افزون بر ترسیم سال‌های سیاه جنگ، روی لطیف زندگی را حتی در زیر ترکش‌ و بمب‌های شیمیایی و کشنده در آن روزگار نشان دهند.

به‌طور طبیعی این آثار و همچنین آثار دیگری که بر محور پایداری مردم در مقابل جور استعمار در جریان پیروزی انقلاب خلق شده، در بطن و متن خود، سرگذشت‌ها و حماسه‌هایی را گنجانده‌اند که نسل امروز با آگاهی از آن‌ها می‌توانند مسیر صحیح را بهتر تشخیص دهند. متاسفانه بسیاری از این آثار با وجود غنای محتوایی اما بنا به دلایلی مثل سانسورهای اشتباه، سوءاستفاده جریان‌های مختلف فکری، تبلیغات کم‌جان، موازی‌کاری‌های دستگاه‌های فرهنگی، ضعف در تولید و چاپ‌(نثر و ویرایش ضعیف، کیفیت بد کاغذ و صفحه‌آرایی، طراحی بی‌کیفیت جلد کتاب و...) و... موفق نشدند که جایگاه خوبی را در ویترین کتابفروشی‌ها بیابند، در نتیجه غریب مانده و به‌دنبال آن از جذب نگاه مخاطبان کتاب دور مانده‌اند.

البته حسین فیروزه، نویسنده، روزنامه‌نگار و مسئول کارگاه داستان‌نویسی حوزه هنری استان بوشهر نظر دیگری دارد؛ وی  بر این باور است: «آثاری که در حوزه ادبیات پایداری خلق شده‌اند، مخاطبان خود را دارند.» با شنیدن نظر این نویسنده جوان، با او درباره چالش‌های حوزه ادبیات پایداری و آثاری داستانی این حوزه به گفت‌وگو نشستیم که مخالف به کار بردن واژه «غریب» برای داستان‌ها و رمان‌هایی است که در حوزه ادبیات پایداری پدید آمده‌اند.

برخلاف دیدگاه شما که باور دارید، کتاب‌های ادبیات پایداری در میان مخاطبان مهجور نیستند؛ بسیاری بر این باورند که این آثار در قفسه کتابفروشی‌های شهرستان‌ها مهجورند، به نظر شما چگونه می‌توان این آثار را از مهجوریت بیرون آورد؟
بله؛ من توصیف «غربت» یا «مهجور ماندگی» درباره ادبیات پایداری را گزاره‌ای صحیح نمی‌دانم؛ چراکه اگر با دیدگاهی کل‌نگر به فضای کتاب و کتابخوانی ایران نگاه کنیم، ادبیات پایداری نیز به‌عنوان یکی از ژانرهای ادبیات، سهم خود را در سبد کتابخوانی دارد. اگرچه سرانه مطالعه کتاب در ایران جایگاه مطلوبی ندارد؛ اما در میان قشر کتابخوان حرفه‌‌ای، ادبیات پایداری نیز یک گزینه در رده سایر ژانرهای ادبی محسوب می‌شود.

توجه داشته باشید اگر شهر بوشهر را یک نمونه موردی در نظر بگیریم، در واقع کتاب‌های ادبیات پایداری محلی برای بروز خود نداشته‌اند. قدمت ادبیات داستانی در ایران کمی بیش از یک قرن و قدمت ادبیات پایداری در آن، قریب به چهار دهه است. طبیعی است، برای توجه عمومی به یک ژانر ادبی، باید ابتدا به سمت ذائقه‌سازی رفت و این ژانر نسبتا جدید را به مخاطب، نشان داد.

کم‌بودن کتابفروشی‌ در شهر بوشهر و همچنین دیگر شهرهای استان و ارائه نشدن تخصصی این آثار، باعث شناسایی و بروز دیرهنگام ادبیات پایداری در ایران به‌ویژه در بوشهر شده‌ است؛ البته در سال‌های اخیر این ژانر نیز در حال یافتن جایگاه خود در کتابفروشی‌های شهر و همچنین عرضه تخصصی در برخی از کتابفروشی‌ها است.

درست است که آثار متعددی در معرفی چهره واقعی پایداری مردم ایران در دوران جنگ هشت‌ساله تولید شده؛ اما آثار مکتوب در مقایسه با آثار سینمایی و مستند در جذب مخاطب توفیق کمتری به دست آورده‌اند؛ به نظر شما چرا داستان‌ و رمان‌هایی که در این زمینه تولید شده، تنها نگاه قشر خاصی را به خود جذب کرده است؟
فراموش نکنیم؛ ادبیات پایداری تنها ادبیات جنگ ـ در ایران دفاع مقدس ـ نیست؛ بلکه زیرشاخه‌های مهم دیگری مثل انقلاب، مقاومت مردم جنوب در دوران مشروطه و جنگ جهانی اول، ترور، حرکت‌ و خیزش‌های مردمی و ... همگی در رده ادبیات پایداری جای می‌گیرند.

اما دلیل استقبال نکردن عامه مردم از تولیدات حوزه ادبیات جنگ در مقایسه با سینمای جنگ را باید در محتوای این آثار جست‌وجو کرد. در حوزه ادبیات جنگ، هنوز در مرحله پژوهش و ناداستان مانده‌ایم. اگرچه این دو حوزه نیز در جایگاه خود بسیار ارزشمند و دارای اهمیت هستند؛ اما جایگاه اثر پژوهشی در کتابخانه و برای مطالعه تخصصی است؛ بنابراین جذابیتی برای شهروند جهان مدرن ندارد.

طبیعی است برای جذب بدنه جامعه به مطالعه ادبیات جنگ، بایستی داستان خوب تولید کنیم. ایده و سوژه داستان‌ها هم از دل همان آثار پژوهشی و تاریخ شفاهی بیرون می‌آیند که به‌دلیل پرداخت هنری و استفاده از جذابیت عناصر داستانی (که در تاریخ‌نگاری ممنوع است) برای مخاطب عام می‌تواند دارای جذابیت زیادی باشد.

برخی بر این باورند که نبود خلاقیت در تولید این آثار عامل اصلی نخوانده شدن آن‌هاست؛ نظر شما در این باره چیست؟
بار اصلی ادبیات پایداری تاکنون بر دوش کتاب‌های تاریخ شفاهی، آثار پژوهشی و ناداستان بوده؛ بنابراین طبیعی است که به‌دلیل نوع کاربری این آثار، شاهد نوزایی در سبک و مدل ارائه نباشیم؛ چراکه تمام بار تنوع و جذابیت کتاب‌های تاریخ شفاهی بر مبنای بکر بودن سوژه و توانمندی وی در ارائه موضوع است. بر همین اساس و چارچوب علمی و از پیش تعیین شده آثار پژوهشی موجب می‌شود تا این ذهنیت به مخاطب القاء شود که با آثاری تکرای روبه‌رو است.

نسل امروز، نسلی بیدار و مطالبه‌گر است؛ قطعا نمی‌توان هر اثری را به اصطلاح به خورد آن‌ها داد؛ از دید شما چگونه می‌توان آن‌ها را به سمت خواندن و نوشتن از ادبیات پایداری سوق داد؟
خوشبختانه در حوزه ادبیات پایداری، دست ما از آثار با کیفیت خالی نیست؛ چراکه در طول دهه‌های اخیر آثار داستانی موفقی در ژانر ادبیات پایداری به‌ویژه با محوریت هشت سال دفاع مقدس تولید شده‌ است که می‌توانند دریچه ورود به دنیای این ژانر باشند. خواندن این داستان‌ها، علاوه بر لذت خوانش یک اثر خوب، به‌مثابه یک کارگاه آموزشی، منجر به ارتقاء بار فنی هنرآموزان نیز خواهد شد.

از سوی دیگر، برخی از مفاهیم، جهان‌شمول و به بزرگی فهم فرهنگی بشر است؛ مفاهیمی مثل جنگ، صلح، پایداری، ایثار و از خودگذشتگی، مهاجرت اجباری، مادران داغ‌دیده، انتظار در هر نقطه از جهان، دارای ارزش و جایگاه خاص خود هستند. جنگ ایران و عراق نیز سرشار از داستان‌هایی با این مفاهیم در خط مقدم و در شهرهای دور از جنگ است. پس برای علاقه‌مند کردن نویسندگان جوان به این حوزه تنها کافی است بر مفاهیم انسانی تاکید و منبع عظیمی از این مفاهیم را که به‌نام دفاع مقدس پدید آمده‌اند، به آن‌ها معرفی کنیم.

آیا تولید این آثار با رویکرد تبلیغی می‌تواند در جذب مخاطب موثر باشد؟ چرا؟
متاسفانه امروز، جای خالی اقتصاد هنر در آموزش رشته‌های مختلف هنری، محسوس است. بخشی از این بازار را تبلیغات و فروش آثار تشکیل می‌دهد که اتفاقا این امر باعث پویایی بیشتر رشته‌های هنری و تکثر تولیدات می‌شود. بله درست اشاره کردید؛ امروزه با نسلی سر و کار داریم که برای انتخاب خمیردندان تا تحلیل آینده سیاسی کشور خود از تبلیغات تاثیر می‌گیرد، بنابراین تبلیغات در تغذیه فرهنگی این نسل تاثیر پررنگی خواهد داشت؛ بنابراین، برای جذب این نسل که به شهروندان جهان دیجیتال معروفند، باید به زبان خودشان صحبت کرد و آنگاه است که خواهیم دید آن‌ها نیز نسلی بسیار باهوش و اهل تفکر هستند.

اصلا ادبیات پایداری به مخاطب چه می‌خواهد بگوید؟
در پاسخ به این سوال مهم باید تاکید کنم که نوشتن از جنگ، روایت جای خالی صلح است. همه‌ نویسندگان، پژوهشگران و راویان ادبیات پایداری، منادی صلح‌دوست بودن مردم ایران هستند.  پیامبر(ص) در حدیثی می‌فرماید: «دو نعمت است که قدرش را نمی‌دانیم؛ سلامتی و امنیت.» روایت از جنگ، تشریح از بین رفتن امنیت و شکرگزاری از وجود آن است. از سوی دیگر، تشریح ارزش‌های مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم و جور، دیگر دستاوردی است که ادبیات پایداری برای مخاطبان خود دارد.

پس چرا ادبیات معاصر ایران نتوانسته آن‌گونه که باید سیمای جنگ را به نسل‌های بعدی بشناساند، در حالی‌که در سطح جهان، شاهد شکل‌گیری شاهکارهای ادبی با زمینه جنگ هستیم؟!

در یک بازه زمانی، ادبیات جنگ فقط به جنبه‌های رزمی و مقدس آن پرداخت. اگرچه تک آثاری نیز وجود داشتند که جنبه‌های دیگر جنگ را روایت می‌کردند. خوشبختانه در یک دهه اخیر، این تنوع به‌ویژه در آثار داستانی، بیشتر شده و امروز شاهد تولید آثاری با دیدگاه‌های مختلف و رویکردهای گوناگون درباره دفاع مقدس هستیم. با ورود نسل جدید نویسندگان حرفه‌ای به این حوزه، جنبه‌های مختلف و سیمای فراگیر جنگ نیز برای همه‌گیری بیشتری منتشر خواهد شد.

مهم‌ترین آفتی که به تولید رمان‌ها  و داستان‌های حوزه ادبیات پایداری راه یافته، کدام است؟
مسابقه برای تولید بیشتر اثر، بزرگ‌ترین آفت این حوزه است. تعداد بسیار زیادی سازمان، نهاد و موسسه دولتی و غیردولتی در حال فعالیت در اکوسیستم ادبیات پایداری هستند و متاسفانه باید گفت، راهبران این نهادها فاقد سواد هنری و شناخت اجتماعی هستند. در چنین شرایطی، کمیت و گزارش عملکرد به اصل اول و عامل بقاء تبدیل می‌شود.

این یک خُسران مرکب است؛ چراکه بخش دیگر متضرر از این فرآیند معیوب، خودِ سوژه‌ها هستند. با تولید آثار ضعیف، گنج‌های فرهنگی خود را از دل زمین بیرون می‌کشیم و به قیمت نازل می‌فروشیم. این کار باعث می‌شود تا یک سوژه بسیار ارزشمند به‌وسیله یک اثر فاقد کیفیت و ضعیف، سوخت شود و شانس تبدیل شدن به یک داستان جذاب و پس از آن بازآفرینی در سایر ژانرها را نیز از دست بدهد.

منبع : ایبنا

 

لینک مطلب: http://booshehriha.ir/News/128766.html