printlogo


سیدقاسم یاحسینی
کشف «نورافکن» بوشهر بعد از 73 سال!
کشف «نورافکن» بوشهر بعد از 73 سال!
کد خبر: 128973 تاریخ: 1401/11/2 13:59
حدود سی سال پیش که درباب تاریخ مطبوعات در بندر بوشهر و دیگر شهرهای این استان تحقیق و پژوهش می‌کردم، هنگامی که به تاریخ نشریات چاپ شده در بندر بوشهر رسیدم

بوشهری ها سیدقاسم یاحسنی، روزنامه‌‎نگار و مورخ اجتماعی: «حدود سی سال پیش که درباب تاریخ مطبوعات در بندر بوشهر و دیگر شهرهای این استان تحقیق و پژوهش می‌کردم، هنگامی که به تاریخ نشریات چاپ شده در بندر بوشهر رسیدم، به‌ شناسایی و معرفی نشریاتی چون، «نورافشان»، «خلیج ایران»، «دیلی‌نیوز« «بولتن (وابسته به کنسولگری بریتانیا در بوشهر)»، «جنوب»، «پُست خلیج»، «سنگلاخ»، «عرشه ملی» و «دریاکنار» پرداختم و اطلاعاتی را که غالباً از طریق خاطرات و تاریخ شفاهی به‌دست آورده بودم، در ویراست نخست کتاب «صد سال مطبوعات بوشهر رکنی اساسی در تاریخ روزنامه‌نگاری ایران، اداره‌ کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بوشهر، چاپ اول، بوشهر1374.» گنجانده و ارائه دادم.


اکنون و پس از سی سال، اطلاعات جدیدی درباب چاپ و انتشار یک روزنامه دیگر در بندر بوشهر به‌دستم رسیده که تا قبل از چاپ و انتشار ویراست دوم آن کتاب، برای ثبت در تاریخ اطلاعات جدید را تقدیم شما خوانندگان محترم می‌کنم. من از وجود این روزنامه چاپ بوشهر که به‌همّت فرزانه ارجمند، آقای پرویز هوشمند، به‌دستم رسیده، تا چند روز پیش خبری نداشتم! اما با مساعی و تلاش آقای هوشمند، عکسی از شماره اول این نشریه در اختیارم قرار گرفت که البته صفحه دوم ندارد و فقط صفحات 1، 2 و 4 آن موجود است. اسم روزنامه «نورافکن» است. تا آن‌جا که تحقیق و پژوهش کرده‌ام، تا به امروز، در هیچ‌کدام از تاریخ‌های مطبوعاتی که به زبان فارسی و غیرفارسی نوشته و منتشر شده، حتی دوره چهار جلدی «اسناد مطبوعاتی ایران (1332ـ1320)»، کمترین اشاره‌ای به انتشار روزنامه نورافکن، چاپ شده در بندر بوشهر نشده است!

با دستمایه قرار دادن مجموعه اطلاعات شفاهی (از طریق تماس تلفنی) که از آقایان پرویز هوشمند، کامبیز دیّری و مصطفی فخرایی به‌دست آمده، می‌کوشم آگاهی‌هایی تازه و تاکنون روایت ناشده از تاریخ سه شماره نشریه، روزنامه «نورافکن» ارائه بدهم.

روزنامه نورافکن در بندر بوشهر
نخستین شماره روزنامه «نورافکن» به‌صاحب امتیازی فردی به‌نام «مومنی» که نام کوچکش احتمالاً محمد بوده است و دبیر داخلی زنده‌یاد میرزااحمد دیّری در روز پنجشنبه 14 دی‌ماه 1329ش./4 ژانویه 1954م و در خلال جنبش ملی شدن صنعت نفت در ایران چاپ و منتشر شد. نشریه نورافکن چهار صفحه داشت و در چاپخانه «خلیج ایران» واقع در بوشهر طبع شده است که «جای اداره بوشهر» بوده است. در زیر لوگوی نشریه نوشته شده‌است: «مقالات وارده مسترد نمی‌شود و اداره در حک اصلاح آن مختار است». همچنین در شانه راست نوشته شده است: «آبونمان پس از ارسال شش نسخه دریافت می‌شود». بهای «تک‌شماره 1 ریال» است. «بهای اشتراک، داخله 120 ریال، خارجه 150 ریال است.» صفحه‌بندی و حروف‌چینی نشریه، حتی نسبت به سایر نشریات در بندر بوشهر، که غالباً در چاپخانه علوی بوشهر انجام می‌شد، ابتدایی و بسیار آماتور است.

 روزنامه نورافکن فاقد عکس است و مصور نیست. عمده مطالب و نوشته‌های آن به قلم میرزااحمد دیّری و برادرش میرزاعلی دیّری تحریر شده‌است. نخستین شماره روزنامه نورافکن به‌مناسبت و میمنت سالروز تولد حضرت محمد رسول‌الله (ص) چاپ و منتشر شده است. به‌همین خاطر نیز در صفحه اول، حجم عظیمی از مطالب به توحید و نبوت اختصاص داده شده‌است.

برخی از عناوین شماره اول روزنامه نورافکن عبارتند از:
ـ محمد(ص) رسول‌الله
ـ ای بوشهر و بنادر، (میرزا احمد دیّری)
ـ ستون توحید
ـ شکایت بیکاران از کارخانۀ اعتمادیه
ـ برق شهر، نظم نور
ـ بی‌سوادی ما را از قافله تمدن عقب زده است، (ع. دیّری).
ـ تذکر لارم.
ـ شعری از دفاعی در منقبت حضرت محمد(ص)
و...

سرمقاله نشریه نورافکن چنین است: «با تائیدات پروردگار، نهایت خورسند و مفتخر هستیم در این ایام خجسته که مواجه با مولود مسعود فخر عالمیان است، اولین شماره روزنامه نورافکن را منتشر می‌کنیم. از روزی که طلیعه نورافکن منتشر شد، مورد استقبال قرارگرفت. تلگرافات و نامه‌های مفصل و تقریض‌های ادبی پی‌درپی زیادی به ما رسیده. خواهش‌ها (؟) بعض کرده‌اند که هرچه زودتر به نشر مقصود مبادرت نمائیم. با این‌که ما دچار اشکال فنی، از لحاظ حروف و چاپ و کارگر بودیم، فشار افکار عمومی و غلیان احساسات صمیمانه رفقا و علاقه‌مندان، مانند مأمورین مسلح اجرا، ما را  متذکر می‌شدند که در چاپ و ارسال روزنامه تسریع نمائیم و دیگر فرصت این‌که ما بتوانیم برای تکمیل نواقص حروف و چاپ جُنب بخوریم، به ما ندادند!

ما با تشکر و خوش‌وقتی فراوان از عواطف حسنه کلیه آقایان و بانوان به‌پیروی از نیات عموم روشنفکران، اینک دست به‌کار می‌شویم و امیدواریم خداوند کریم (؟) ما را مرتباً توفیق خدمات دینی و اجتماعی و ملی عنایت فرماید.» (نورافکن، ص 4).

نکتۀ مهم و جالب توجه در این سرمقاله، توجه به زنان در کنار مردان و مخاطب قرار دادن «بانوان» است. موضوعی که در فضای مردسالار فکری و فرهنگی بوشهر در اواخر دهۀ بیست شمسی قرن گذشته شمسی، قابل ملاحظه و دقت نظر است و نشان از پیشگامی و روشنفکری گردانندگان مذهبی روزنامه نورافکن دارد.

از جمله «از روزی که طلیعه نورافکن منتشر شد» چنین پیداست که پیش از 14 دی‌ماه 1329ش که نخستین شماره نورافکن منتشر شده است، پیش از آن شماره صفری به عنوان «طلیعه» چاپ و منتشر شده است. ما تا امروز به این «طلیعه» دست پیدا نکردیم و نمی‌دانیم آیا «شماره صفر» و پیش‌شماره بوده یا اعلامیه! (امیدوارم کسانی که این طلیعه را در اختیار دارند، آن را برای ثبت در تاریخ مطبوعات بوشهر به ما بدهند تا به نام خودشان در ویراست دوم کتاب تاریخ مطبوعات بوشهر طبع کنم).

گرایش روزنامه نورافکن، چنانکه از همان شماره اول پیداست، گرایشی ملی ـ مذهبی، با رویکردی عدالت‌خواهانه و ترقی‌گرایانه است؛ یعنی نشریه هم حاوی مطالب مذهبی است و هم ملی. طرفدار قشر محروم و به‌خصوص کارگران و فقرا است. گرایش و رویکرد مذهبی گردانندگان روزنامه نورافکن، از مطلبی با عنوان «تذکر لازم» به‌خوبی هویداست:

«تذکر لازم ـ از کلیۀ مشترکین و قارئین محترم روزنامه نورافکن تقاضا می‌شود که چون عمده مقصود ما نشر و توسعه و بسط احکام دینی است و به این جهت اغلب ما به‌درج آیات قرآن کریم مبادرت می‌نمائیم، توجه فرمائید که پس ازخواندن روزنامه، توی دست و پا نیفتد، به‌مصداق: انه القرآن کریم فی کتاب المکنون لایمسه الا المطهرون.» (همان، ص1).
 

روزنامه نورافکن از همان نخستین شماره نشان داد که طرفدار حقوق کارگران و زحمتکشان است و به‌وضعیت اقشار فرودست اجتماعی و به‌خصوص کارگران، زارعان و کشاورزان توجه ویژه دارد. فقط در همان شماره نخست، دو مطلب مستقل درباب وضعیت و حقوق کارگران بیکار کارخانۀ اعتمادیه بوشهر و رسیدگی به‌وضعیت معیشتی آنان به‌طبع رساند. این هم متن آن دو مقاله کوتاه اما مهم و بسیار قابل اعتنا در تاریخ جنبش کارگری و همچنین کارنامه و تاریخ کارخانه اعتمادیه در بوشهر: «شکایت بیکاران از کارخانۀ اعتمادیه ـ‌از طرف بیکاران کارخانه اعتمادیه که تعداد آن‌ها بالغ بر هزار نفر می‌شود، فریاد بیکاری و بیچارگی بلند است. آن‌ها تقاضا دارند که هرچه زودتر تکلیف آن‌ها مُعین شود.

هیئت مدیره کارخانه اعتمادیه را محترمانه متوجه می‌نمائیم که به این بی‌سر و سامانی، ربع سکنه بوشهر سر و سامانی دهند.» (همان، ص1).

و همچنین «تشکر و خورسندی ـ در نتیجه عرضحال‌های تقدیمی از طرف کارگران کارخانه اعتمادیه و انعکاس فریاد کش[؟] مردم بیکار که فقط روی عدم تدبیر هیئت مدیره کارخانه سرگردان و بیکار شده‌اند، جناب آقای فرماندار توجه فرموده و ترتیب مستندی دادند که کارگران [دو سطر ناخوانا] پرداخت شود و همچنین حقوق کسری کارگران به رسم مساعده پرداخت گردد تا در عرض این چند روز تصمیم قطعی اتخاذ گردد. ما ضمن تشکر و تقدیر از علاقه‌مندی که در این راه از طرف آقای فرماندار شد، دوام توجه و اسکات فریاد کارگران خواستاریم.» (همان، ص 4).

روزنامه نورافکن به مسائل شهری و موضوع انرژی و الکتریسیته نیز توجه ویژه داشت. در مطلبی درباب برق کم‌قوت و ضعیف بوشهر نوشته: «نظم نورـ برق شهر [بوشهر] مخصوصاً سرِشب، خیلی کم‌نور و نمی‌توان آن را منور دانست و صبح‌ها هم خیلی کم دیّر برق می‌دهند و مخصوصاً برای کسانی که سحرخیز هستند، بایستی متوسل به چراغ نفتی بشوند یا با تاریکی بسازند و در عین حال، معترفیم چراغ‌ها تا ساعت پنج بعد از نصف شب روشن است؛ یعنی در ساعاتی که مورد نیاز عمومی نیست و از اداره محترم برق و مسئولین آن خواستاریم که از ساعت پنج بعد از نصف شب برق را روشن نمایند و برای سرِ شب هم دقت بهتری نمایند که جبران این کم‌نوری بشود. این موضوع مورد علاقه و تقاضای جدی همگان است» (همان، ص 4).

کوتاه درباره میرزااحمد دیّری
اما میرزااحمد دیّری مدیر داخلی روزنامه نورافکن، که بود و چه کارنامه‌ای داشت؟
میرزااحمد دیّری فرزند محمد و بی‌بی‌سکینه در سال 1301 متولد شد. وی برادر بزرگ شاعر، نویسنده و متفکر مشهور میرزاعباس دیّری (1345ـ1307ش.) است. میرزااحمد دوران تحصیل را در دبیرستان سعادت بوشهر سپری کرد. به‌خاطر شغل پدر، با تجارت و محافل تجاری و ادبی بوشهر آشنا شد. با شروع نهضت ملی شدن نفت، به هواداران این نهضت پیوست و از جمله طرفداران جبهه ملی در بوشهر بود. در دوران نخست‌وزیری دکترمحمد مصدق و در قالب جبهه ملی فعالیت‌های زیادی در منطقه انجام داد و در شمار «مصدقی‌»های مشهور بود.

به‌دلیل فعالیت در قالب جبهه ملی و طرفداری از دکترمصدق و نهضت ملی کردن صنعت نفت، پس از کودتای 28 مرداد 1332، برادران دیّری، میرزااحمد، میرزاعباس و میرزا علی، از سوی حکومت نظامی بوشهر بازداشت و در زندان مرکزی بوشهر زندانی شدند.

دو برادر دیگر پس از اندکی تحمل حبس آزاد شدند؛ اما رژیم کودتا، به‌تحریک یکی از شیوخ و خوانین طرفدار رژیم پهلوی در منطقه طاهری و سیراف، برای میرزااحمد دیّری پرونده‌سازی کرده و او را در شمار هواداران حزب توده ایران در بوشهر قلمداد کردند، حال آن‌که وی فردی به‌شدت مذهبی و مخالف ماتریالیسم و خداناباوری بود. میرزااحمد دیّری را از زندان بوشهر، برای محاکمه در دادگاه نظامی به‌کازرون که دادگاه نظامی در آن‌جا برپا شده بود، اعزام کردند. در دادگان نظامی کازرون، میرزااحمد دیّری به اعدام محکوم شد! ظاهراً در خلال یکی از روزهای محاکمه، دو تن از افسران نظامی که از بندردیّر میرزااحمد را می‌شناختند و از قدیم با وی دوستی داشتند، برای سرکشی به زندان نظامی کازون می‌روند؛ وقتی متوجه زندانی شدن میرزااحمد و محکومیت او به اعدام می‌شوند، واسطه شده و زمینه آزادی او را فراهم می‌آورند.

با بسته‌شدن فضای سیاسی در ایران و بوشهر، میرزااحمد دیّری برای خدمت به مردم و میهنش، شروع به آبادسازی و عمران و توسعه زادگاهش، بندر دیر، می‌کند. در این راستا، خدمات بسیاری انجام می‌دهد. میرزااحمد پس از فوت پدرش، میرزامحمد، برای آبادانی و عمران بندردیّر به زادگاه اجدادی بازگشت. وی که شغل کارگزاری شرکت نفت داشت، برای عمران و آبادی بندردیّر و روستاهای اطراف تلاش‌های بسیاری کرد. پایه‌گذار شیر و خورشید (هلال احمر بعدی) در بندردیّر بود. با همکاری اشخاصی چون دکترحسین خطیبی، خدمات بسیاری به بهداشت و درمان در منطقه کرد. یکی از خدمات بهداشتی میرزااحمد، اعزام بیماران به شیراز، خصوصاً مبتلایان به بیماری مُسری کچلی و درمان آن‌ها بود.

در زمینه شیلات و ماهیگیری نیز اقدامات چشمگیری انجام داد. با تأسیس نخستین شهرداری در بندر دیر، برادرش، میرزاعلی دیّری (1367ـ1303ش.) به پاس خدمات متعدد عمرانی و آبادی که این خاندان انجام داده بودند، به سمت اولین شهردار بندردیّر منصوب شد.

میرزااحمد دیّری به آموزش و تعلیم و تربیت توجه ویژه داشت. در همان شماره اول نورافکن، مقاله بلندی درباب اهمیت سواد و ضررهای بی‌سوادی و عقب‌ماندگی از قافله تمدن و همچنین تأثیر بی‌سوادی در ظلم‌پذیری نوشت. در همین راستا بود که در بندردیّر اقدام به تأسیس مدرسه کرد. چون فردی روشنفکر و خواهان پیشرفت و ترقی دختران و بانوان دیار خویش نیز بود بود، تلاش کرد با توجه به فضای بسته فرهنگی، برای آموزش دختران کاری انجام دهد. در همین راستا دختر شانزده ساله‌اش، دوشیزه الهام دیّری (سهیلا خانم) را تشویق کرد تا با همکاری یک دختر دیگر، نخستین مدرسۀ دخترانه در بندردیّر را تأسیس و راه‌اندازی کند.

میرزااحمد دیّری به ادب فارسی و مطالعات مذهبی عشق فراوان داشت. خود اهل قلم و نگارش و همچنین شعر و شاعری بود. با دکترحسین خطیبی (1380ـ 1295ش.)، نویسنده و پژوهشگر ادب فارسی درباب ادبیات کلاسیک فارسی از جمله سعدی‌پژوهی، مکاتبات متعددی داشت که متأسفانه در خلال یورشی که در اوایل دهه شصت قرن شمسی گذشته به خانه ایشان شد، همه آن اسناد و مکاتبات به یغما رفت و از دست رفت...

پس از انقلاب و در نخستین انتخابات مجلس شورای ملی اول (اسلامی) میرزااحمد دیّری نامزاد انتخابات شد؛ اما از حجت‌الاسلام سیدمحمدحسن نبوی شکست خورد و به مجلس راه پیدا نکرد. میرزا احمد دیّری پس از انقلاب نیز در حد توان و وسع خود، به خدمات عمرانی در منطقه دیّر ادامه داد. این زندانی سابق سیاسی، ادب و نویسنده، توسعه‌گر و فعّال امور اجتماعی و ضمناً روزنامه‌نگار سرانجام در سال 1385 و در سن هشتاد و چهار سالگی دیده از جهان فرو بست و در آرامستان بی‌بی‌خاتون امامزاده شاه ابوالقاسم بندردیّر به خاک سپرده شد. (با تشکر از آقای کامبیز دیُری، برادرزاده و داماد میرزااحمد دیّری (همسر سهیلا خانم) و آقای پرویز هوشمند به‌خاطر اطلاعات و خاطرات شفاهی خودشان به من).

پایان انتشار نورافکن پس از سه شماره!
به‌گفته پرویز هوشمند، از روزنامه «نورافکن»، ظاهراً بیش از سه شماره منتشر نشده و این نشریه، احتملاً به‌خاطر مشکلات فنی و مالی که در نخستین سرمقاله خود به آن‌ها اشاره کرده است، در همان زمستان 1329شمسی برای همیشه تعطیل شد و از ادامه انتشار باز ماند.

جایگاه تاریخی روزنامه نورافکن
ارزش و جایگاه روزنامه «نورافکن» که بیش از سه شماره از آن مجال انتشار پیدا نکرد، در هواداری این روزنامه از آموزش و پرورش دختران و زنان و توجه به جایگاه اجتماعی زن در بوشهر است. این نشریه همچنین به قشر فرودست، کارگران، کشاورزان، دهقانان و توده‌های تهیدست شهری و روستایی عنایت خاصی داشت و از همان شماره اول، مطالبی در این باره نگاشت. از این روی منبع مستندی است برای مطالعات تاریخ از پائین و تاریخ فرودستان.

روزنامه نورافکن چند ماه مانده به‌روی کار آمدن دکترمحمد مصدق در بوشهر چاپ شد. از همان شماره اول نشان داد که به‌لحاظ اجتماعی و اقتصادی نشریه‌ای است پیشرو و هوادار محرومان و ضمناً مخالف سرسخت هیئت حاکمه. متأسفانه هنوز دو شماره دیگر این نشریه به‌دست نیامده تا ما بتوانیم اشراف کاملی از محتوای مطالب این روزنامه داشته باشیم؛ اما تحلیل محتوایی همین یک شماره نیز کافی است تا مشخص سازد گرایش سیاسی، اجتماعی و اقتصادی روزنامه نورافکن، گرایش به‌سوی توده‌های مستضعف و محروم اجتماع و حاشیه‌نشینان تاریخ، بنادر خلیج فارس، بوده است. برادران دّیری (احمد، علی و عباس) در زندگی عملی خود نیز نشان دادند که تا چه اندازه غم محرومان دارند و برای کاهش رنج و آلام آنان تلاش کردند.

این یادداشت تقدیم می‌شود به کوشندگان فرهنگ و ادب در بندر دیّر؛ پرویز هوشمند، کامبیز دیّری و مصطفی فخرایی.»
منبع : ایبنا

 

لینک مطلب: http://booshehriha.ir/News/128973.html