بوشهری ها / نرگس دوست: هرمز علیپور، زاده ۴ اسفند ۱۳۲۵ در ایذه، شاعر و نویسنده معاصر ایرانی است. او فعالیت هنری را از سال ۱۳۴۵ در مجله فردوسی آغاز کرد. علیپور از شاعران جریان موسوم به «شعر ناب» است. کارنامهی شصت سالهی شعری او کم و بیش برای اهالی شعر روشن است. حدود ۲۵ اثر به صورت کتابهای منفرد و یا گزینه منتشر کرده است و هر کدام از کتابهایش که بهخوبی چاپ و پخش شده مورد توجه مخاطبین حرفهای شعر واقع شده، ازجمله کتابهای «نرگس فردا»، «الواح شفاهی»، «اوراق لاژورد»، «دفتر شطرنجی» و کلیاتی شامل هزار صفحه و در یک جلد توسط نشر افراز که حدوداً ۱۴ کتاب او را مشتمل میشد. هرمز علیپور به دعوت خبرگزاری ایبنا در محل خبرگزاری حضور بهم رسانید تا ساعتی به گپ و گفت در حوزه شعر و ادبیات بپردازیم. گفتوگو با این شاعر معاصر را در ادامه میخوانید:
دیدگاه شما درباره شعر سپید و ارتباط آن با مخاطب حرفه ای ادبیات چیست؟
با توجه به اینکه من یا هر کدام از ما علاوه بر کار شاعری خود جزو مخاطبان حرفهای شعر و ادبیات هستیم، و صد البته با تفاوتِ عملکرد و نگاه جداگانه، بنده معتقدم امروزه با هر قصد و نیتی در زوایا و کنجهای شعر، پرسشهایی جمعی و فردی در این زمینه مطرح میشود که انگار گاهی از بابت ظاهر ساده و حتی بدیهینمای آنها باید منتظر جوابهای ساده و سر راستی هم به آنها بود. اما اگر خواسته باشیم دقیق و با ظرافت جوابهایی ارائه دهیم نیاز به پیگیری و پژوهش منظم است. از نگاه من بخشی از شعر سپید امروز که دارای پشتوانهی تجربی و ریشهدار در فرهنگ شعری کشور است - با تمام تنوع و تکثر نحلهها - مخاطبانِ منحصربهفرد خود را دارد و حتی فراتر از دایرهی سرزمینی نمود پیدا کرده و از اقبالی قابل توجه بهرهمند شده است؛ و البته معلوم است که منظور هر مدعا و ادعایی نیست که بهعنوان عر عرضه میشود.
آیا جریان های مختلف شعر معاصر بر جامعه امروز تاثیری داشته است؟
یکی از پایههای اساسی تشکیل دهنده در حیات یک شعر یا حتی هر اثر هنری دیگر هم، حضور و وجودِ انسان است؛ انسان چه به عنوان عنصری که باید نفس (بافتح ن و ف) آن در شعر احساس شود، چه انسانی که شمول اجتماعی دارد و چه انسان به صورت فردی. اما باید دید که تاثیر را از چه منظری مینگریم. آیا منظورمان تاثیری احساسی، هیجانی و تبلیغی است یا نه. اما تاریخ را به هر وجه و صورتی که در نظر بگیریم، چه بهصورت خطی یا دورانی، چه زمان علمی یا غیر علمی، مشترکاتی هستند که در هر صورت در قلمروهای تاریخی مختلف حضور دارند؛ مسائل اصطلاحاً ازلی ابدی که در واقع مفاهیمی هستند که در ادبیات و هنر جهانی، فارغ از مرزبندیهای اعتباری موضوعی و موضعی، موجب پذیرفته شدن در بین مردم سرزمینهای دیگری هم میشود؛ آنچه در مایهی کارهای شکسپیر و حافظ است. با این همه نحلههای گوناگون هم هرکدام مخاطبین خود را دارند.
برخورد جامعه با شاعران معاصر چگونه است؟
اگرچه جامعهی امروز، علاقهمندان خاص به شعر و همینطور قشرها و طبقات گوناگون را شامل میشود و هر شاعری دوستداران خود را دارد، اما در نهایت مردم شاعرانی را حرمت مینهند که نغمهی آنان را بازگو میکنند و میسرایند. بهطور کلی جامعه یا بخشی از مردم که با کتاب وهنر سر و کار دارند، نسبت به هنرمندان و هنرشان همیشه با حرمت و علاقه برخورد کردهاند و میکنند.
رابطه ی شعر سپید با تحولات و رویدادهای سیاسی روز را چگونه ارزیابی می کنید؟
شعر سپید هیچگاه بدون ارتباط با رویدادهای سیاسی نبوده، زیرا که شخصیترین حالت اندوه و شادمانی آدمیان در پیوند با مسائل و رویدادهای سیاسیاجتماعی است. یعنی در هر دوره و عهدی تاثیر و تاثر آحاد یک جامعه از آنچه در جامعه رخ میدهد و تاثیر مردم از مسائل اقتصادی و نیز میزان حرمت نهادن دولتها به آنان از لحاظ حفظ کرامت و عزت و نیز برخورداری از امکانات ملی - چون اعتنا به آیینها و دخالتشان در امور - به هر طریقی در شعر و ادبیات تجلی پیدا میکند؛ و شعر سپید کشور ما نیز در شرایطی که ضرورت ایجاب کند بازتاب دهندهی آمال و خواستههای آن مردمی است که شاعر فردی از آنهاست. هر شاعری بر حسب سلیقه و میزان مسئولیتپذیریاش آثاری خلق میکند، که در رهنمون کردن و سوق دادن مردم به سمت مطالباتشان موثر است، به طوری که شعر و ادب و هنر هر دورهی تاریخی آیینه واقعیتهای آشکار زمانه است و درواقع گونهای تاریخنگاری ادبیهنری تلقی میشود.
آیا موسیقی مدرن توانسته تاثیری بر شعر معاصر بگذارد؟
پژوهشهای تخصصی و کارشناسانه درباره تاثیر موسیقی بر زندگی انسان و حتی سایر موجودات زیستمند، نشان میدهد که چنین تاثیری وجود دارد. درواقع هر کسی اگر اندکی اهل دقت و نظر باشد، میتواند از دریچهی فردی مبتنی بر ذوق و سلیقهی شخصیاش به دریافتهایی از موسیقی برسد. در اینجا اما تمرکز ما بر تاثیر موسیقی، آن هم موسیقی مدرن بر شعر است، که لامحاله محدودهی زمانی آن مثلاً سیساله یا کمتر در کشور ماست. خب این موسیقی بدون شک تاثیر داشته اما در مقایسه با ربط و پیوند شعر ما و موسیقی من گمان نمیکنم تاثیر برجستهای داشته. این البته علت و دلیل یا علتها و دلیلهای متعددی دارد. البته دقیق سخن گفتن در این باره کار متخصصین امر است و من درحد ظرفیت خودم این مسئله را میسنجم و در مورد آن میگویم.
آیا فرم و محتوا در شعر امروز توانسته رویکرد متفاوتی را در ادبیات معاصر به وجود بیاورد؟
فرم شعر را از هر منظر که نگاه کنیم، چه مترادف قالبهایی چون غزل و یا شعر سپید و تنوع گستردهای که حرکتهایی چون مدرن و فرا مدرن و پستمدرن در شعر پدید آوردهاند، میبینیم که هرکدام از این فرمها بنا به متابعت از مولفههای پیشنهادی توانستهاند رویدادهای جهانی و سرزمینی را بازتاب دهند. یعنی حتی اگر در فرم تفاوتهایی خیلی روشن و فاحش دیده شود، محتوا اما بیشتر حول محور رویدادهای اجتماعی، مشکلات و معضلات و نیز نوع دیگری از نگاه به عشق میگردد. اما باید دید چه تعریفی برای فرم قائل هستیم، فرم و محتوا کدام یک در شعر ارجحتر است؟
در شعر امروز در واقع میتوان گفت با توجه به عدم اقناع و اکتفای بعضی شاعران به فرم و قالب و با توجه به مسائل جهان و اینکه ادبیات ما نیز متاثر از رخدادهای جهانی است، پس حتماً شعر ما توانسته رویکرد متفاوتی را به نمایش بگذارد.
لینک مطلب: | http://booshehriha.ir/News/182021.html |