بوشهری ها /احسان انصاری/ روزنامه نگار/میدان پارس جنوبی با سهم ۷۰ تا ۷۵ درصدی از تولید گاز ملی نقشی تعیین کننده در تأمین سوخت نیروگاهها، صنایع، پتروشیمیها و حتی تراز صادرات و درآمد ارزی کشور ایفا میکند. کوچکترین اختلال در این زنجیره نه فقط به بحران انرژی که به افت تولید بنزین، افت صادرات محصولاتی چون اوره و متانول، بیکاری نیروها و کاهش درآمد ملی منجر خواهد شد.
چون این میدان با سرمایهای عظیم، هزاران کیلومتر لوله و صدها تأسیسات خشکی و دریایی، برای تولید در سطح ثابت طراحی شده است و خروج تدریجی فشار، میتواند همه زیرساختها را دچار چالش کند.
به اذعان کارشناسان، فازهای ۱ تا ۶ و بخشی از فازهای جنوبی (از جمله ۱۲، ۱۵ تا ۱۸) وارد دوران افول تولید شدهاند. نرخ کاهش برداشت در برخی فازها تا ۱۰ درصد در سال تخمین زده میشود؛ رقمی که اگر زودتر برای آن چارهاندیشی نشود، معنایی جز عبور تدریجی از مرز هشدار به بحران ثابت نخواهد داشت.
دولت چهاردهم چه برنامه ای برای جلوگیری از افت فشار داشت؟
دولت چهاردهم برای جلوگیری از افت فشار در میدان گازی پارس جنوبی، اجرای طرح فشارافزایی را در اولویت قرار داده است. این طرح به منظور حفظ و افزایش تولید گاز از این میدان حیاتی، از اهمیت ویژهای برخوردار است و به عنوان یکی از مهمترین اقدامات در صنعت نفت کشور در نظر گرفته شده است. برخی از رسانهها به نقل از وزیر نفت اعلام کردهاند، این طرح از نان شب برای مجموعه اجرایی کشور واجبتر است.
در آخرین روزهای اسفند سال ۱۴۰۳، وزارت نفت دولت چهاردهم قرارداد حدود ۱۷ میلیارد دلاری سکوهای فشارافزایی گاز پارس جنوبی را با چهار شرکت داخلی امضا کرد تا نخستین گام برای تداوم تولید از بزرگترین میدان گازی جهان برداشته شود.
بر اساس این قراردادها، شرکت پتروپارس قرار است هابهای ۱ و ۷ را به ارزش حدود ۴.۸ میلیارد دلار، قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا هابهای ۳ و ۶ به ارزش بیش از ۴.۹ میلیارد دلار، شرکت مهندسی و ساختمان صنایع نفت (اویک) هابهای ۲ و ۵ به ارزش حدود ۴.۸ میلیارد دلار و گروه مپنا (شرکت نیرپارس) نیز هاب ۴ به ارزش بیش از ۲.۳۶ میلیارد دلار را اجرا کنند. در مجموع ارزش قرارداد این هفت هاب حدود ۱۷ میلیارد دلار خواهد بود.
سکوهای فشارافزا با ظرفیت ۲ میلیارد فوتمکعب قابلیت فشارافزایی به میزان ۹۰ بار دارند. هدف ایران این است که سکوی فشارافزا را در یاردهای ساحلی خود بسازد، اما از آنجا که این سکو حدود ۲۰ هزار تن وزن خواهد داشت و در ایران سابقه و تجربه مهندسی تفصیلی، ساخت و نصب سکو با وزن بیش از ۷ هزار تن وجود ندارد، بنابراین باید زیرساختهای موجود را در کشور ارتقا داد.
بر اساس برنامهریزیهای شرکت ملی نفت ایران در میدان گازی پارس جنوبی تولید تا فشار ۳۰ بار نیز ادامه خواهد داشت، یعنی حتی اگر فشار گاز که هماکنون ۱۲۰ بار برای هر یک میلیارد فوتمکعب در پارس جنوبی است، به ۳۰ هم برسد باید همچنان از این میدان برداشت شود و تأسیسات پارس جنوبی سرپا بماند. این در حالی است که بهطور میانگین در هر سکو سالانه حدود هفت بار افت فشار داریم.
زنگ خطر برای تشدید افت فشار پارس جنوبی
به رغم هشدارهای متعدد طی سالهای اخیر، سیاست اجرایی دولت و پروژههای فشارافزایی، با تعلل و کم توجهی همراه بوده است. نگاهی به عملکرد کشورهای همجوار از جمله قطر در همین میدان مشترک به روشنی نشان میدهد که اقدام بهموقع یا حتی پیشدستانه در تزریق فشار، استانداردی شناخته شده در صنایع گاز جهان است.
اگر افت فشار مخزن با راهکار حرفهای مهار نشود، پیامدها تنها محدود به کاهش ظرفیت تولید گاز نخواهند بود. افزایش وابستگی به سوخت مایع (مانند مازوت و گازوئیل)؛ امری که نه تنها آلودگی محیط زیست را افزایش میدهد، بلکه هزینه تولید نیروگاهها و صنایع را بالا میبرد. افزایش خاموشیها در زمستانهای پرمصرف؛ تجربه سالهای اخیر نشان داد هرگاه پارس جنوبی یا خطوط انتقال حتی برای چند ساعت با اختلال روبهرو شد، بلافاصله دهها شهر و مرکز صنعتی با قطع گاز و برق مواجه شدند.
افزایش ناترازی گاز و کاهش صادرات؛ ایران در شرایط فشار پایین، مجبور به کاهش صادرات به کشورهای دوست و همسایه (مانند عراق و ترکیه) میشود. این مساله به وجهه و اعتبار انرژی کشور در بازار منطقهای لطمه وارد میکند.افت تولید محصولات پتروشیمی و پالایشی که مستقیم به درآمد ارزی و مشاغل ملی ضربه میزند.
شاید یکی از مهمترین ضعفهای مدیریتی صنعت نفت و گاز، نادیدهگرفتن هشدارهای کارشناسی و گزارشهای میدانی باشد. بسیاری از متخصصان و حتی مسئولان پیشین سطوح مدیریتی، بارها در رسانهها نسبت به خطر افت فشار مخزن و کمکاری در پروژههای فشارافزایی هشدار دادند. اما یا این صداها در شبکه تصمیمگیری حاکمیت جدی گرفته نشد، یا پروژهها در سد بروکراسی و بیپولی گرفتار شدند.
نمونه بارز، تأخیر چندساله در تأمین مالی پروژههای مهم مانند نصب توربوکمپرسورها، ایستگاههای تقویت فشار و بهروزرسانی زیرساختهاست. نتیجه اینکه اکنون فازهای میدان، بعضاً با ظرفیت ۶۰ تا ۷۰ درصد نامی خود کار میکنند و آینده، مبهمتر از همیشه خواهد بود.
لینک مطلب: | http://booshehriha.ir/News/183464.html |