printlogo


منتخب یادداشت های مطبوعات امروز 4 شهریورماه 1404
منتخب یادداشت های مطبوعات امروز 4 شهریورماه 1404
کد خبر: 183780 تاریخ: 1404/6/4 15:30
بوشهریها|سانه بوشهری ها هر روز با رصد روزنامه های کشور ، منتخبی از یادداشت های سیاسی اقتصادی و اجتماعی در بسته ای تقدیم حضور علاقمندان و صاحب فکر و اندیشه می کند . این یادداشت ها ممکن است با نگاه و نظر مدیران رسانه ما منطبق نباشند

بوشهری ها / رسانه بوشهری ها هر روز با رصد روزنامه های کشور ، منتخبی از یادداشت های سیاسی اقتصادی و اجتماعی در بسته ای تقدیم حضور علاقمندان و صاحب فکر و اندیشه  می کند . این یادداشت ها ممکن است  با نگاه و نظر مدیران رسانه  ما منطبق نباشند 

 

درد»‌های مشترک با دبیر «شعام»

روزنامه جوان نوشت:

سخنان اخیر علی لاریجانی، مشاور رهبر معظم انقلاب و دبیر شورای عالی امنیت ملی، ناظر بر یک واقعیت تلخ است که نباید نادیده گرفته شود؛ اینکه «مردم در رفع نیاز‌های اولیه‌شان دچار مشکل هستند، این بیشتر از هر چیزی زجردهنده است»، محصول چنین شرایطی، تحدید پایداری اجتماعی است، البته در سخنان لاریجانی به این نکته هم اشاره شد که مشکلات برق، گاز، خوابیدن کارخانه‌ها و چالش‌های تأمین معیشت، اگرچه پیچیده‌اند، اما «قابل حل» هستند، کافی است همت و اهتمام جمعی شکل بگیرد. این سخنان از چند جهت اهمیت دارد. نخست آنکه برخلاف بسیاری از روایت‌های رسمی که گاه فقط بر جنبه‌های کلان سیاسی یا امنیتی تمرکز می‌کنند، این بار موضوع «زندگی روزمره‌مردم» و «نیاز‌های اولیه» مورد توجه قرار گرفته است. دوم آنکه لاریجانی، از جایگاهی که به‌طور طبیعی با امنیت ملی تعریف می‌شود، دغدغه اقتصاد معیشتی را بیان می‌کند. این همنشینی امنیت و معیشت معنای مهمی دارد، یعنی هیچ امنیت پایداری بدون تأمین حداقل‌های زندگی مردم شکل نخواهد گرفت. واکاوی این «درد»‌های مشترک تصویر روشن‌تری از گره‌های اصلی و مسیر‌های حل آنها ترسیم می‌کند.

اقتصاد ایران‌مان در سال‌های اخیر بیش از هر چیز از پدیده‌ای که آن را «ناترازی» نامیده‌اند، رنج می‌برد؛ ناترازی در انرژی، در بودجه، در بازار کار و حتی در نظام بانکی. طبیعی است مشکل برق و گاز، نتیجه‌ای جز تعطیلی کارخانه‌ها ندارد؛ جایی که فقط محل تولید کالای مورد نیاز نیستند بلکه موتور اشتغال و خالق ثروت ملی به شمار می‌روند و طبعاً وقتی کارخانه‌ای تعطیل می‌شود، زنجیره‌ای از آسیب‌ها، از جمله بیکاری کارگران، بی‌درآمد شدن خانواده، کاهش قدرت خرید و رکود بازار داخلی شکل می‌گیرد. کشورمان از یک‌سو جزو دارندگان بزرگ‌ترین ذخایر گاز دنیاست و از سوی دیگر با قطع گاز صنایع و حتی خانگی مواجه می‌شود. این تناقض نشانه‌همان درد مشترک است چراکه وفور منابع در سایه ضعف مدیریت نمی‌تواند گرهی بگشاید. راه‌حل این مسئله در سرمایه‌گذاری هوشمندانه، نوسازی تجهیزات فرسوده و تنوع‌بخشی به سبد انرژی نهفته است.

آنچه «حداقلی برای زندگی» نامیده می‌شود، در ادبیات اقتصادی به «معیشت پایه» مرسوم است، یعنی خانواده‌ها باید بتوانند خوراک، پوشاک، مسکن، بهداشت و آموزش ابتدایی خود را بدون اضطراب دائمی تأمین کنند. اگر این پایه سست شود، جامعه با نارضایتی اقتصادی و فرسایش اعتماد اجتماعی روبه‌رو خواهد شد. در سال‌های اخیر، فشار تورم بر سبد مصرفی خانوار، این پایه را متزلزل کرده است، به طوری که کالا‌هایی که روزگاری جزو اقلام عادی بودند، به کالای لوکس تبدیل شده‌اند. در چنین شرایطی، حتی افزایش دستمزد‌ها نیز عقب‌تر از نرخ تورم حرکت می‌کند و عملاً کارایی خود را از دست داده است. این همان «درد مشترک»‌ی است که معمولاً کارگر و کارمند به یک اندازه لمس می‌کنند. برای پیدا کردن راه‌حل این عارضه، نخست باید بپذیریم که معیشت مردم صرفاً با تزریق پول یا یارانه نقدی پایدار نمی‌شود. این اقدامات در کوتاه‌مدت مسکن هستند، اما در بلندمدت موجب تورم بیشتر و وابستگی بالاتر خواهند شد. مسیر پایدار آن است که تولید قدرت بگیرد و اشتغال مولد افزایش یابد و هزینه‌های اضافی کاهش یابد.

...........................

پیشنهاد جراحی اقتصادی باهنر به پزشکیان

محمدرضا باهنر در روزنامه ایران نوشت

روزهای ابتدایی ریاست‌جمهوری آقای پزشکیان کمی‌نگران بودم. نگرانی من این بود که با توجه به روحیه مردمی‌و ساده دکتر پزشکیان، مبادا روزی اعلام کند به دلیل قول‌هایی که در مناظره‌های انتخاباتی داده‌اند، بی‌محابا تصمیمی‌اتخاذ کرده است. اما امروز این نگرانی برطرف شده و به نظر می‌رسد ایشان در مسیر پیگیری کارها با جدیت حضور دارد. البته باید پذیرفت شاید در ابتدای کار نمی‌دانست کار ریاست‌جمهوری تا این اندازه سخت و پرمشکل است. کشور با انبوهی از مسائل مواجه است. روزی عنوان می‌شود نمی‌توان حقوق‌ها را پرداخت کرد، روز دیگر مسأله تأمین منابع برای خرید گندم مطرح است. روزی دیگر حادثه‌ فروریختن معدن طبس رخ می‌دهد، یا خبر ترور شهید هنیه در تهران به گوش می‌رسد. به‌طور خلاصه، هر روز داستانی تازه در کشور پیش می‌آید.

به دکتر پزشکیان گفتم حتی اگر همه ۲۴ ساعت شبانه‌روز، کار کنید، باز هم فقط خواهید توانست به مسائل جاری و روزمره برسید، درحالی که کشور در عرصه اقتصاد، سیاست و دیپلماسی نیازمند جراحی‌های اساسی است. برای انجام این جراحی‌ها به اتاق‌های فکر نیاز است؛ گروهی متشکل از افراد کاربلد، خردمند، مجرب و البته بی‌نفع که نقشه راه این اصلاحات را طراحی کنند. تأخیر در اجرای این جراحی‌ها آسیب جدی به همراه دارد، به‌گونه‌ای که هر یک ماه تأخیر معادل یک سال عقب‌ماندگی است. یکی از نمونه‌های بارز مشکلات ساختاری، سوخت است.

دکتر پزشکیان بارها گفت که با این شرایط نمی‌شود ادامه داد. بنزینی که وارد می‌کنیم حدود ۵۰ هزار تومان هزینه دارد، اما آن را ۱۵۰۰ یا ۳۰۰۰ تومان می‌فروشیم. این وضعیت نمونه‌ای از گرفتاری‌های بزرگ کشور است. البته ایشان معتقد است باید این مسائل حل شود، اما انجام آن نیازمند رفتن شانه‌های دولت به زیر بار کارهای سنگین و دشوار است. در گفت‌وگویی با یکی از وزرای دولت‌ها، پیشنهادی برای کارهای سخت و اساسی مطرح شد، اما پاسخ شنیدم که این صندلی برای ما بیش از دو سال دوام ندارد و من حوصله کارهای سنگین را ندارم. چنین نگاهی نمی‌تواند کشور را اداره کند. شخصی که حوصله سختی نداشته باشد یا صرفاً به حفظ صندلی خود بیندیشد، راهگشا نخواهد بود.

در حوزه اقتصاد، کشور ۷ سال پیاپی تورم ۴۰ درصدی را تجربه کرده. این تورم تجمعی فشار سنگینی بر جامعه وارد کرده است. اگر امسال نیز تورم ۴۰ یا ۵۰ درصدی داشته باشیم، اقشار متوسط جامعه به تدریج به طبقه فرودست سقوط خواهند کرد. حل این وضعیت نیازمند جراحی و تصمیم‌گیری شجاعانه است. البته شجاعت به معنای بی‌محابا عمل کردن نیست؛ بلکه باید با تدبیر، عقلانیت و گفت‌وگو با مردم همراه باشد. در حکمرانی نظام‌های متعددی چون اقتصاد، سیاست، فرهنگ و دیپلماسی و دفاعی قرار دارند. هرکدام از این نظام‌ها باید در درون خود هماهنگ باشند و همزمان با یکدیگر نیز سازگاری داشته باشند. اگر میان این نظام‌ها تعارض باشد، هرکدام دیگری را تخریب می‌کند. کشور نیازمند یک منظومه هماهنگ است تا بتواند مسیر اصلاحات را با موفقیت طی کند.

............................

ابطحی، عارف را به چالش کشید

محمدعلی ابطحی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و از اعضای دولت خاتمی با انتشار یادداشتی، انتقاداتی را به محمدرضا عارف، معاون اول رئیس‌جمهور وارد کرد. او نوشت:

۱- دولت از بیرون یک مجموعه منسجم دیده نمی‌شود، به‌خصوص در حمایت از نظرات رئیس‌جمهور. پزشکیان در دولتش تنها به نظر می‌رسد.

۲- مشکلات البته زیاد است، ولی با این سال پربحرانی که بر کشور گذشت، متأسفانه اعضای دولت بسیار کم‌حرف بودند. در بحران‌های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی نباید وزارتخانه‌ها ساکت بمانند.

۳- کاملاً مشهود است خیلی از اعضای دولت محافظه‌کارانه به فکر آینده خود هستند و دوست دارند کمتر دردسر داشته باشند. وفاق وقتی با این مقدمه به مراحل پایین‌تر می‌رسد، خیلی از وزرا بخش خود را دو دستی تقدیم مخالفان جدی دولت کرده‌اند. آدم‌هایش را خودتان بهتر می‌شناسید. سر بسته بگویم ارج و قربی که نمایندگان مجلس فعلی در این دولت دارند، کمتر سابقه داشته است.

۴- بعضی از وزرا گمان کرده‌اند که همه تلاش مردم در رأی به پزشکیان برای این بوده است که آن وزرای بزرگوار بر کرسی بنشینند. به همین دلیل که این افتخار را به مردم داده‌اند، کمترین تغییر را در معاونان و به‌خصوص مدیران کل شهرستان‌ها داده‌اند.

۵- طولانی شدن استعلام‌ها و دخالت استعلام‌کنندگان در همه امور و برای پست‌های کوچک و بزرگ، بدنه دولت را عملاً خالص‌سازان و خالص‌شدگان به روال دولت قبل حفظ می‌کند.

جناب آقای عارف، باور کنید دولت به تغییرات نیاز دارد. شجاعت داشته باشید. مردم را در تعلیق نگه ندارید. زمان را از دست ندهید. با مردم بیشتر از مدیران رودربایستی داشته باشید. الهی که موفق باشید تا مردم سرحال شوند.

.......................................

غلامرضا صادقیان در روزنامه جوان نوشت :

صدر، مطهری و جناب آقای اژه‌ای

فردی به نام محمد صدر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در مصاحبه با مشاور وزیرخارجه (مجری مصاحبه با افراد هیجانی) گفته است «رئیسی را اسرائیل ترور کرد و اطلاعات پدافندی کشور را نیز روسیه در اختیار اسرائیل گذاشت». همزمان فایل قدیمی (۱۴۰۱) علی مطهری نیز که با یک مجری نادان دیگر مصاحبه کرده منتشر شده است که در آن گفته: «ما از اول هدفمون ساخت بمب بود (مجری: هدف کی؟ مطهری: کل نظام) ولی، چون لو رفت دیگه نشد تمومش کنیم.» و مجری میگه «این چیز‌ها [که من بعداً با اراده خودم می‌خواهم منتشر کنم]برای امنیت ملی کشور تبعات ندارد؟» و مطهری می‌گوید «حالا کسی که به حرف ما توجه ندارد»! اما ترامپ حالا در ۱۴۰۴ سخنان مطهری را با تیتر «اعتراف رسمی ایرانی‌ها» و با عنوان «نایب رئیس مجلس ایران» در حساب خودش منتشر می‌کند. مطهری یا به دروغ می‌گوید کسی به او توجه ندارد، یا با نافهمی مفرط سخن می‌گوید یا با زرنگی برای اینکه این حرف‌هایش به دست دشمن بیفتد. از این سه خارج نیست. در نادانی و نابالغی مطهری همین بس که پس از انتشار سخنانش در حساب ترامپ، خودش را یک فرد عادی بدون هرگونه مسئولیت در حوزه هسته‌ای معرفی کرده که حرف‌هایش نمی‌تواند دلیلی برای تصمیم نظام بر ساخت بمب اتم باشد! خب اگر تو یک همچو آدم بی‌خودی هستی، چرا مصاحبه می‌کنی و چرا از جانب کل نظام حرف می‌زنی؟! و هیچ دلیلی بهتر از نابالغی تو که حرف‌هایت قابل‌استناد نیست از همین تأیید و تکذیبت نیست.

مسئله اصلی اینجاست که این دو نفر هیچ‌گاه در حدی و در محدوده‌ای نبوده‌اند که به اطلاعاتی اینچنین دسترسی داشته باشند. دلیل؟ به‌خاطر همین بی‌عقلی و زدن حرف‌های هیجانی و شوق دیده‌شدن. البته در ایران حتی مسئولان رده‌بالا معمولاً برخی اسرار مگو را به شکل هیئتی و در جمع زن و بچه و دوست و ... با کمی چشم و ابرو بالا و پایین انداختن شرح بسیط می‌دهند. از طرفی برخی‌ها تا در یک مسئولیت مهم قرار دارند، دهانشان هفتاد تا قفل خورده است، اما هرگاه از آن مسئولیت کنار گذاشته می‌شوند چندتا مجری همتراز خودشان- در بی‌عقلی- پیدا می‌کنند و آن هفتاد قفل را که باز می‌کنند هیچ، هفتاد بلندگوی گوشخراش هم نصب می‌کنند.

رئیس قوه قضائیه که گاهی به دادستان برای برخورد با برهم‌زنندگان امنیت ملی دستوراتی می‌دهد- که در بیشتر موارد نیازی به خیلی از این دستورات نیست- اینجا اتفاقاً باید صریح‌تر باشد. اگر عده‌ای در کشور اجازه دارند هر حرف راست یا دروغی را علنی کنند، این هم باید مشخص شود و این عده و ویژگی‌های‌شان و فهرست نام‌های‌شان منتشر شود. آقای اژه‌ای در حساب ایکس خود از روزنامه‌نگاران خواسته اگر نظری درباره تغییر قانون قدیمی مطبوعات دارند، بدهند. من با ۳۵ سال سابقه حضور بدون انقطاع در تحریریه و تدریس روزنامه‌نگاری تقاضا دارم قانون را به‌نحوی تغییر دهید که اگر کسی- هر کس که از راه رسیده- می‌تواند یک میکروفون را روی میز بگذارد و مصاحبه‌های آنچنانی که گفته شد، تولید کند و مشمول قانون مطبوعات- و علی‌الحساب و بر حسب ظاهر هیچ قانون دیگری- نشود، سردبیر یک روزنامه رسمی هم که محصول کارش در همفکری با یک تحریریه و زیر نظر انواع قوانین تولید می‌شود، از همان مقدار آزادی برخوردار باشد. اگر این آزادی، گران است، دست‌کم قانون مطبوعات را به هر انتشاری که شبیه کار روزنامه‌نگاران است، ارتقا دهید.

انتشار این‌گونه مصاحبه‌ها بار دیگر نشان داد که اتفاقاً رسانه‌های رسمی و تلویزیون و روزنامه‌های معروف جای مناسب‌تری برای فرونشاندن عطش شهوت‌آلود دیده‌شدن سیاسیون هستند و اگر قرار است قانون مطبوعات و رسانه‌ها ارتقا داده شود باید این امکان به آنان داده و زمینه‌های آزادی بیشتر فراهم شود و از دیگران گرفته شود.

/////////////////////////////

///////////////////////////////////////

عباس عبدی خطاب به پزشکیان درباره وفاق؛ با این وضع نمی‌توانید همه را داشته باشید، وفاق را در سطح مقام رهبری انجام دهید تا کسی حق تخطی از آن را نداشته باشد

 

عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «ناسازوارگی وفاق» در روزنامه اعتماد نوشت: خطاب اصلی این یادداشت به آقای پزشکیان است. شاید خودشان نیز متوجه این مساله باشند و خیلی هم بهتر از امثال من جزییات را بدانند، با این حال بد نیست که در فضای عمومی قدری درباره وفاق صحبت کنیم.  شعار محوری آقای پزشکیان وفاق است. وفاق درون ساختار سیاسی، وفاق با مردم و وفاق در سطح بین‌المللی. این شعار قابل دفاع است، ولی باید به ظرایف آن نیز توجه کرد.

دو نکته مهم در این هست. اول؛ میان این سه وفاق تعارضاتی وجود دارد. دوم؛ وفاق شعاری است و باید بر محتوای مشترک استوار شود که در اینجا هم تعارض پیش می‌آید. در واقع شعار وفاق گرچه ضروری است ولی ناسازواره یا پارادوکسیکال است و همین کار را سخت می‌کند. اگر بخواهید وفاق با درون ساختار را عملی کنید به ناچار وفاق با مردم دچار اختلال می‌شود. حتی وفاق با جهان نیز دچار مشکل می‌شود. اگر بخواهید وفاق با مردم و جهان را برجسته کنید، وفاق درون ساختاری دچار شکست خواهد شد. همین فریادهای تندروها را که برای استیضاح بلند شده است، ببینید یا حتی جاسوس‌یاب‌های آنان‌ شما را هم ردیابی کرده‌اند.  شما در سیاست رسانه‌ای اعم از صداوسیما و فضای مجازی دنبال وفاق درون ساختاری رفتید درنتیجه وفاق با مردم را تا حد زیادی از دست دادید.  در ماجرای مصوبه حجاب برعکس عمل کردید و نتیجه معکوس بود. در موضوعات خارجی هنوز اقدام تعیین‌کننده‌ای نشان نداده‌اید، ولی هنگامی که یک جمله گفتید، وفاق درون ساختاری به لرزه در آمد! و هجوم آنان با اتکا به صداوسیما آغاز شد. در انتصابات بیشتر به سوی وفاق ساختاری حرکت کرده‌اید و اتفاقا حمایت‌های مردمی را از دست داده‌اید.

مشکل اینجاست که با این وضع نمی‌توانید همه را داشته باشید، نهایت این خواهد شد که همه را ازدست می‌دهید. نه فقط شما، طرف مقابل شما هم بازنده خواهد شد، ولی چون آنان تعهد و مسوولیت و آینده‌ای ندارند، چندان در بند باخت نیستند، زیرا بازی سیاست را صفر و یک تعریف کرده‌اند. این وضعیت ناسازواره رویکرد وفاق است.  آقای پزشکیان سه راه‌ پیش روی خود دارد؛ راه اول این است که کلا سیاست وفاق درون‌ساختاری را کنار بگذارد و فقط دنبال پیشبرد اهداف خود بدون توجه به دیگران باشد. این راه جواب نمی‌دهد. راه دوم، در نقطه بهینه و معقولی بایستند و تناسبی را رعایت کند تا کارها پیش برود. برای این کار نیازمند گفت‌وگوی مستقیم و شفاف با آنان است، ولی از آنجا که ذهنیت آنان تمامیت‌خواه است و انسجام تشکیلاتی هم ندارند، نه می‌توانند گفت‌وگو و تفاهم کنند و نه اگر کردند، اعتباری به اجرای تعهدات آنان نیست. پس این راه در عمل بلاموضوع است. راه سوم و عملی‌تر و مطمئن‌تر به میان آوردن قدرت واقعی است یا باید در سطح مقام رهبری این تفاهم و توافق انجام و اجرایی شود و کسی حق تخطی از آن را نداشته باشد یا در سطح عمومی و مردم حقایق را بگویید و آنان را در برابر مردم قرار دهید، چون این جماعت جز از این دو قدرت از چیز دیگری باکی ندارند و البته به نظر می‌رسد که کشاندن مساله به عرصه عمومی با روحیه و منش شما سازگاری ندارد، در شرایط کنونی هم این کار به صلاح کشور نیست. تنها راه باقیمانده حل مساله از طریق مقام رهبری است. این کار را نه برای خود، بلکه برای خدمت به کشور و مردم انجام دهید. فرصتی ندارید. امروز و فردا نکنید.

////////////////////////////////

عبور حساب‌شده اصلاح‌طلبان از پزشکیان

خبرگزاری آنا نوشت:

در یک سال اخیر رفتار سیاسی و رسانه‌ای جریان اصلاح‌طلب نشان می‌دهد که این جریان در حال اجرای پروژه‌ای حساب شده و دو مرحله‌ای است: فاصله‌گذاری از دولت و کاهش حمایت علنی، و انتقال ناکامی‌ها و هزینه‌های دولت به جریان رقیب اصولگرا. این رویکرد، محصول محاسبات دقیق سیاسی و رسانه‌ای است که هدف آن هم حفظ اعتبار جریان، هم افزایش قدرت مانور و هم آماده‌سازی زمین برای رقابت‌های آینده است.

 

 خستین نکته‌ای که در بررسی رفتار اصلاح‌طلبان قابل تامل است، ماهیت حمایت آنها از پزشکیان در انتخابات سال گذشته است و این حمایت نه تنها ریشه در باور و اعتقاد عمیق به برنامه‌ها و اهداف دولت نداشت، بلکه یک ابزار تاکتیکی برای مهار رقبای اصولگرا بود. اصلاح‌طلبان با این اقدام قصد داشتند جای پای خود را در ساختار سیاسی تثبیت کنند و در عین حال جریان رقیب را محدود کنند. اکنون با آشکار شدن ضعف‌ها و ناکارآمدی‌های دولت، همان جریان اصلاح‌طلب با رویکردی محافظه‌کارانه و زیرپوستی پروژه عبور از پزشکیان را کلید زده است.

عبور از پزشکیان برای اصلاح‌طلبان چند پیامد مهم دارد:

۱. فرار از فشار وعده‌های محقق نشده: با فاصله گرفتن از دولت، اصلاح‌طلبان خود را از پاسخگویی به وعده‌هایی که در انتخابات مطرح کرده بودند، مصون نگه می‌دارند.

۲حفظ اعتبار رسانه‌ای و اجتماعی: همراهی طولانی مدت با دولت ناکارآمد می‌توانست اعتبار جریان اصلاح‌طلب را کاهش دهد و باعث فرسایش پایگاه اجتماعی شود.

۳. آینده‌سازی بدون هزینه: عبور از دولت به اصلاح‌طلبان امکان می‌دهد چهره‌های جدید خود را برای رقابت‌های آینده معرفی کرده و مسیر انتخابات را آماده کنند.

همچنین رویکرد رسانه‌ای اصلاح‌طلبان طی این دوره، نشان دهنده یک استراتژی حساب شده و آینده‌نگرانه است: کاهش حمایت علنی از دولت، ایجاد فاصله رسانه‌ای و آماده‌سازی افکار عمومی برای پذیرش ناکارآمدی‌ها بدون متهم شدن خود. در کوتاه‌مدت، این رفتار برای اصلاح‌طلبان سودمند است؛ چراکه هم اعتبارشان در افکار عمومی حفظ می‌شود و هم فشار رسانه‌ای کاهش می‌یابد، اما در بلندمدت ممکن است این اقدام باعث کاهش اعتماد عمومی به جریان اصلاح‌طلب شود. مردم با مرور سوابق حمایت تاکتیکی و سپس فاصله گیری از دولت، این جریان را ریاکارانه و محافظه‌کارانه ارزیابی خواهند کرد

پرسش مهم این است که اگر اصلاح‌طلبان از پزشکیان عبور می‌کنند، مسئولیت حمایت‌های انتخاباتی و وعده‌های گذشته را چه کسی بر عهده خواهد گرفت؟

....................................
 

علی ربیعی: در روزهای جنگ معلوم شد که چقدر ظرفیت‌های ملی را نادیده می‌گیریم

در یادداشتی با عنوان «جنگ‌ها با کلمات آغاز می‌شوند» در روزنامه اعتماد نوشت: هر سال در روز خبرنگار موضوعات مختلفی از زندگی مربوط به روزنامه‌نگاری و خبرنگاری در کشور را مرور می‌کنم. عدم امنیت شغلی، درآمد کم، کار مداوم در چند رسانه و از همه مهم‌تر مخاطرات شغلی (با تلقی شدن خبرنگار به عنوان نوعی سوژه امنیتی) شرایط کار این قشر را دشوار کرده است، به خصوص اگر در رسانه‌ای مستقل و منتقد هم قلم بزنند.با این وجود، نگاه جامعه به این قشر، همواره نگاهی همدلانه توام با احترام بوده است. روز خبرنگار در ایران با شلیک دو گلوله از سوی جهل و نادانی و تروریسم بر پیکر یک خبرنگار (شهید صارمی) آغاز شد و امسال نیز روز خبرنگار را با یاد دوازده خبرنگار خونین پیکر در دفاع ملی دوازده روزه گرامی می‌داریم. برآنم تا این یادداشت را با استفاده از مطالبی که روزنامه‌نگاران در نشست اخیر در خصوص «خبرنگاری در جنگ» بیان کردند، به رشته تحریر درآورم:   «سرگه‌ بارسقیان» از روزنامه‌نگاران باسابقه با بیان این جمله عمیق که «جنگ‌ها با کلمات آغاز می‌شوند» گفت: باید نقش دستگاه‌های تبلیغاتی و عملیات روانی متجاوزین به ایران را مهم دانست

«بارسقیان» همچنین به یک نکته بسیار مهم اشاره کرد: «به دلایلی همچون نگاه محدودکننده، ایران فاقد رسانه‌ای بود که صدای ما را به جهان برساند. این ضعف بزرگ ساختار رسانه‌ای ایران است.» «سرگه» با طرح یک پرسش مهم که چه کسی مسوول حفظ امنیت روانی جامعه است، بر این نکته تاکید کرد که جنگ علاوه بر خانه، روح و روان جامعه را نیز مورد آسیب قرار می‌دهد.  به نظر من، باید زمینه‌سازی برای شنیدن صداهای متکثر در داخل کشور فراهم شود که قادر باشند در هر بزنگاهی آزادنه و نقادانه بنویسند به نحوی که شاهد رشد و بالندگی خبرنگاری و روزنامه‌نگاری مطرح در سطح منطقه و جهانی باشیم. تداوم این روند، سبب ظهور یادداشت‌نویسان و تحلیلگران ایرانی وطن‌دوست در سطح بین‌المللی خواهد شد. به گفته «هادی حیدری» کاریکاتوریست شناخته شده، قوام امنیت ملی با تقویت رسانه ممکن می‌شود. باید سیاستگذاران زمینه رشد رسانه‌ها را فراهم آورند. «هادی» یکی از موضوعات مهم رسانه‌های ایرانی را (به درستی) از دست رفتن مرجعیت رسانه‌ای از داخل به خارج می‌داند. روزنامه‌نگاران با تعدد نهادهای نظارتی مواجهند که حتی با هم رقابت نیز می‌کنند.  

از سوی دیگر با پدیده تبعیض در نظارت روبه‌رو هستیم به این معنا که انتشار یک مطلب وابسته به آن است که چه کسی مطلب را در چه رسانه‌ای نوشته است. «هادی» راه‌اندازی شبکه‌های خصوصی رسانه‌ای و شنیده شدن حرف مردم در داخل را برای شرایط ایران امروز ضروری می‌داند. «حیدری» بر ضرورت ایجاد ستاد مشترک رسانه‌ای متشکل از افرادی که دل در گرو ایران دارند، تاکید کرد که به نظر من، این یک تاکید درست و بجاست.

...............................

 

دو گروه فشار

دو گروه فشار

 

کبری آسوپارکبری آسوپاردبیر گروه سیاست

دو گروه می‌خواهند مسعود پزشکیان را با ابوالحسن بنی‌صدر نسبت دهند؛ یکی در منتهاالیه چپ و یکی در منتهاالیه راست.
یک گروه که دوست دارند پزشکیان بنی‌صدر دوم شود و در ذهن خود چنین تصوری دارند، بخشی از مخالفان رادیکال او هستند که هنوز عمر دولت او یک‌ساله نشده، موج‌سازی رسانه‌ای-مجازی برای استیضاح و طرح عدم کفایت او را کلید زدند و جنگی مجازی را با حامیان دولت آغاز کردند که یکی این‌ها بگویند و یکی آن‌ها جواب دهند و روح و روان مخاطب در جنگ سرد میان این دو طیف هدف حمله قرار گیرد. وقتی به این جریان گفته می‌شد که هنگام جنگ وقت برکناری رئیس‌جمهور و ایجاد حواشی و دوقطبی‌سازی نیست، می‌گفتند بنی‌صدر هم وسط جنگ برکنار شد. در ادامه هم برای تئوریزه کردن مطالبه نابجای خود سراغ مرور تاریخ انقلاب رفتند و تلاش کردند با استعاره و تشبیه، از پزشکیان بنی‌صدر بسازند. آن‌ها چون پزشکیان را قبول ندارند، برای توجیه مواضع تند خود، تلاش می‌کنند القا کنند که در برابر بنی‌صدری دیگر قرار داریم.
گروه دیگری که علاقه دارند پزشکیان به معنای واقعی کلمه بنی‌صدر شود و رودرروی نظام بایستد و مطالبات و کنش‌هایی فراتر از قانون اساسی داشته باشد، بخشی از حامیان رادیکال او هستند؛ اصلاح‌طلبان تندرو که از آغازین روز‌های ریاست‌جمهوری پزشکیان و در همان هنگام معرفی اعضای کابینه، غوغا و هیاهویشان به هوا بلند شد که چرا فلانی وزیر است و بهمانی وزیر؛ و چرا برای تک‌تک وزرا نظر ما اعمال نشد. در نهایت هم زدند زیر میز که این دولت، اصلاً دولت ما نیست. در ادامه هم برای آنکه بگویند چقدر با پزشکیان فاصله دارند، بیانیه‌ای کذایی نوشتند و خواسته‌هایی را مطرح کردند که پزشکیان اگر بخواهد آن‌ها را مطالبه کند و با این جریان تندرو همراهی کند، باید در همان جایگاه بنی‌صدر مخلوع بایستد.
وجه مشترک این هر دو طیف رادیکال، مخالفت با وفاق است که پزشکیان آن را یکی از شعار‌های اصلی دولت خود مطرح کرده است.
تندرو‌های انقلابی وفاق را به‌مثابه ناسزای سیاسی برای اصولگرایان و انقلابی‌هایی به کار می‌برند که به حکم رهبری در همراهی دلسوزانه با پزشکیان و دولتش هستند و نقد‌ها را هم آرام و از سر شفقت طرح می‌کنند. آن‌ها چون پزشکیان را بنی‌صدر می‌دانند، هر نوع همکاری با او و دولتش را هم خیانتی نابخشودنی می‌دانند. در این میان، چون به دلایل مختلف -از جمله ترس از طرد شدن از سوی جریان انقلابی یا قیودات قلبی و شرعی- نمی‌توانند به خود رهبری حرفی بزنند، عاملان به تأکیدات ایشان را هدف حمله قرار می‌دهند.
تندرو‌های اصلاح‌طلب هم وفاق را زیاده‌روی رئیس‌جمهور در تعامل با منتقدان خود می‌دانند و چون به دلیل آنچه وفاق نامیده می‌شود، سهم کمتری از کابینه دریافت کرده‌اند و مشخصاً وزارت‌خانه‌های امنیتی با نظر آنان بسته نشد و چون هر غیراصلاح‌طلبی را در مسیر باطل می‌دانند، لذا وفاق از نگاه آنان تصمیم نادرست پزشکیان بوده است.
یک وجه اشتراک هر دو هم این است که مسعود پزشکیان را نشناخته‌اند. پزشکیان نه بنی‌صدر است که خود بخشی از تجاوز دشمن به ایران و همراه تروریست‌ها شده باشد، و نه بنی‌صدر است که مقابل رهبری و نظام بایستد و اردوکشی خیابانی راه بیندازد و برای خود در مقابل ولی‌فقیه شأن سرکشی قائل باشد.
هر دو می‌خواهند پزشکیان بنی‌صدر باشد تا به خواسته‌شان برسند. یک سو با بنی‌صدر‌سازی از پزشکیان، خواب عزل او را می‌بیند تا سپس در دولت بعدی کاندیدای خودش را سر کار بیاورد و جریان خود را نزدیک پاستور تصور کند. سوی دیگر با بنی‌صدر‌سازی از پزشکیان، خود را به رویای رفراندوم و تسلیم برابر آمریکا و دست دادن و خوش‌وبش با آمریکایی‌ها و خوردن مک‌دونالد آمریکایی نزدیک می‌بیند.
یک سو مذاکره غیرمستقیم را ناکافی می‌داند، یک سو مذاکره غیرمستقیم را زیادی؛ یک سو می‌گوید رئیس‌جمهور را برکنار کنید، یک سو می‌گوید رفراندوم برگزار کنید، غنی‌سازی را هم تعطیل کنید؛ یک سو می‌گوید مذاکره نکنید، یک سو می‌گوید تسلیم شوید. یک سو امثال حمید رسایی لیدر هستند که پس از سخنان صریح دیروز رهبری مبنی بر حمایت از رئیس‌جمهور هم بنی‌صدرسازی از پزشکیان را ادامه می‌دهند و سوی دیگر جبهه اصلاحات که فراتر از بنی‌صدر، خواسته‌هایی را دنبال می‌کند که خواست آمریکا و صهیونیست‌هاست.هر دو سو همچون گروه‌های فشاری هستند که با اعمال زور رسانه‌ای می‌خواهند خواست خود را به نظام و مجلس و دولت تحمیل کنند و البته نتیجه کار هر دو گروه یکی است: برهم زدن وحدت جامعه؛ وحدتی که به‌مثابه سپری مقدس و پدافندی کارآمد مقابل حملات سخت و نرم اسرائیل ایستاد و در کنار توان نظامی ایران پیروزی ما را رقم زد. اسرائیل دنبال تضعیف این قدرت نرم ملت ایران است. حالا کمی بیندیشیم؛ این دو گروه فشار به نفع ایران عمل می‌کنند یا به نفع اسرائیل؟/ فرهیختگان

 

 

لینک مطلب: http://booshehriha.ir/News/183780.html