سیاست / شناسه خبر: 20806 / تاریخ انتشار : 1397/5/28 08:47
|
منوچهر آتشی روایت می کند

یک روز بعد از کودتای 28 مرداد در بندر بوشهر چه گذشت؟

بوشهری ها | یک روز بعد از کودتای 28 مرداد در بندر بوشهر چه گذشت؟

بوشهری ها /  روز 29 مرداد 1332 با وجود کودتا، در بوشهر حکومت نظامی اعلام نشده بود. از تجمع بچه های سازمان جوانان و حزب توده خبری نبود. در دروازه شهر(میدان انقلاب کنونی)، در قهوه خانه تماری، که صاحب آن با جنبش چپ ارتباط داشت، رادیو روشن بود و به نفع کودتا شعار می داد. تعداد زیادی کارآگاه و پلیس اطراف دروازه و قهوه خانه قدم می‌زدند. در صبح همان روز منوچهر آتشی، عبدالرسول برهانی و محمود خجسته بخت در نزدیکی دروازه دستگیر شده و به شهربانی برده شدند. در شهر مرتب افراد مختلف را به شهربانی آورده و کتک می زدند. سرگرد نصیری شخصا افراد دستگیر شده را به باد کتک می‌گرفت. غلامرضا نعمتی زاده برادر کوچکتر محمدرضا نعمتی زاده هم دستگیر شد. آتشی و دوستانش را بعد از 24 ساعت بازداشت به دادگاه بردند و سپس تبرئه شدند. بعد از چند روز در بوشهر حکومت نظامی اعلام شد و گروه گروه مردم روانه زندان می شدند.(آتشی در مسیر زندگی، سید قاسم یاحسینی)


سخنرانی منوچهر آتشی در  کارخانه اعتمادیه و مخفی شدن در تاپو

خاطرات منوچهر آتشی: به اتفاق دو نفر از دوستانم عصر 28 مرداد1332 به کنار دریا رفتیم. یک رادیوی دو موج کوچک هم همراه داشتیم. به مناسبت فرار شاه و پیروزی ملت برای خودمان در کنار دریا جشنی گرفته بودیم و چیزی می‌نوشیدیم. ناگهان برنامه های رادیو تهران عوض شد و شروع کرد به مارش نظامی زدن و شعار بر ضد حزب توده و دکتر مصدق! از انجام کودتا در تهران مطلع شدم و به دوستانم گفتم که قصد دارم به کارخانه ریسندگی اعتمادیه در بهمنی بروم و به کارگران آنجا روحیه بدهم و جلو تضعیف روحیه آنها را  بگیرم. سوار دوچرخه شدم به سوی کارخانه رفتم. به کارخانه که رسیدم اوضاع آشفته بود. تصمیم گرفتم برای کارگران سخنرانی کنم. کارگران را جمع کردم بر بالای کرسی رفتم و درباره ماهیت کودتا، دخالت ارتش و غیرقانونی بودن حکومت زاهدی سخنرانی کردم. کارگران نیز با من همراه شدند و علیه کودتا شعار دادند. مرکز نظامی در آن زمان، نزدیک بهمنی قرار داشت. عده ای از کارگران خبر آوردند که ماشین ارتشی به سوی کارخانه می آید. کارگران مرا در تاپو(تغار گچی) مخفی کردند و ارتشی ها هر چه گشتند مرا پیدا نکردند. در تاپو گرما بیداد می کرد و بدنم غرق عرق شده بود. من یک ساعت در تاپو بودم تا اینکه ارتشی ها رفتند و سپس بیرون آمدم.(آتشی در مسیر زندگی، سید قاسم یاحسینی)

منبع : پیام عسلویه | 28 مردادماه 1397

کلیدواژه

منوچهر آتشی

28 مرداد

بوشهر

ارسال نظرات

captcha
کلینک زیبایی
نمایشگاه  پتروشیمی