فرهنگ / شناسه خبر: 20509 / تاریخ انتشار : 1396/7/5 16:13
|
مصطفی گراشی در گفتگویی خواندنی :

من ذاکرم ؛ سیاسی نیستم

بوشهری ها | برخی مرا بدعت گذار می خوانند.| آخرین سال حضور من در اتاق اصناف است | ماجرای عکسی از یک سیسمونی با شیشه ی شیر طلا که در فضای مجازی منتشر شد | تفاوت نوحه های بوشهر با نوحه های امروز کشور ..

بوشهری ها / سودابه زیارتی-کیوان حیدری: گرد پیری بر صورتش نشسته است. چند سالی می شد از نزدیک دیداری میسر نشده بود. وارد دفترش که می شویم به شدت گرم میگیرد.  اجازه میخواهد تا تماسش را به اتمام برساند. همین بهانه ای می شود، تا از سر کنجکاوی نگاهی به دفتر کارش بیندازیم. دفتری واقع در اتاق اصناف، که سال هاست دیگر خانه دوم او شده است و البته بابتش زیاد کنایه شنیده است.

مرد خوشروی بازار، حالا در قامت یک نوحه خوان قدیمی روبروی ما نشسته بود تا به سوالات ما پاسخ دهد. پاسخ هایی تلخ و شیرین و گلایه هایی که برخی پیش ما باقی ماند.
 

اگر موافق باشید اولین سوال را با این شکل مطرح کنیم که مصطفی گراشی مداح است یا نوحه خوان؟

من خودم را ذاکر می دانم. اگر به کنه موضوع دقت کنیم می بینیم که مداح، نوحه خوان و ذاکر هر یک رسالت و تسلطی بر موضوعات مختلف دارند اما متاسفانه در سال های اخیر این رسالت ها و وظایف را غبار فراموشی فراگرفته است.

چرا شما خود را ذاکر می د انید؟

چون ذاکر هم مداح است و هم نوحه خوان.

اما کلمه مداح در شهر ما تا ابتدای سالهای دهه 60 و ظهور انقلاب اسلامی معنی نداشته

بله درست است. تا سالهایی که شما اشاره کردید مردم، عنوان نوحه خوان و به میزان کمتری عنوان ذاکر را می شناختند. ذاکر در معنای عام کسی بود که قبل از روضه خوانی در مساجد بر منبر می نشست و نوحه ی پامنبری می خواند.

پس مداحی قدمتی کمتر از چهل سال دارد.

بله! در تقسیم بندی های فعلی سه گروه داریم: مداح، نوحه خوان و ذاکر. مداح در معنای لغوی فردیست که فقط مدح میخواند اما در معنای عرفی کسی است که هم مدح می خواند هم مرثیه. ذاکر از نظر من کسی است که هم نوحه می خواند هم مراثی را خوب اجرا می کند و هم مداحی می کند.

 اما در سالهای اخیر هم با تمام توجهی که رسانه ها بر مداحی دارند توجه به نوحه خوانی بیش از مداحی بوده. البته این موضوع را از منظر اجتماعی می گویم نه از منظر عقیدتی

بله درست می فرمایید دلیل این امر شاید این باشد که  توجه اجتماعی به نوحه خوانی بیشتر از توجه به مداحی است.

اما وجه کامل دو مفهوم مداح و نوحه خوان با توجه به آنچه از قدیم و از کسانی همچون مرحومان بخشو، شریفیان و مهیمنیان داریم این است که نوحه خوان کامل و شش دنگ باید ذاکر باشد.


 

ذاکران بوشهری علاوه بر نوحه خوانی و مدح و پامنبری چه چیزهایی را اجرا می کردند؟

آنها آنقدر بر اجراهای مختلف مسلط بودند و آماده اجرا بودند که بعد از اجرای پامنبری ونوحه خوانی مراسمات دیگر همچون مراسم صبح دم را اجرا می کردند. جالب است بدانید که نوحه خوانی همچون شریفیان و بخشو بعد از چندین ساعت اجرای پامنبری و نوحه خوانی مراسمی دوساعته همچون صبح دم (یا به قول بوشهری ها صبحهدم) است. این رسم (صبح دم) روال خاصی دارد که شامل اشعار مراثی، استغاثه، مدح و مرثیه است. یا مراسم شام غریبان و مراسم شب سوم خاکسپاری امام حسین(ع) که هر کدام مخصوص به خود است را اجرا می کردند.

-آقای گراشی اشعار نوحه خوانی بوشهر ما در بوشهر اشعار مداحی ،که توصیف ظاهری معشوق یا امام است، را نمی بینیم اگرچه اشعار حماسی موجود است. دلیل آن چیست؟

متاسفانه برخلاف شعرای سایر استان ها شاعران بومی ما هیچ یک به مداحی نپرداخته اند. به همین دلیل نوحه خوان های بوشهر مجبورند از مدیحه ی افرادی مثل آقای غلامحسین سازگار (تخلص میثم) یا حبیب چایی چیان ( حسان ) بهره ببرند که شعرای مشهوری در این زمینه هستند. در بوشهر این مداحی ها بصورت مرتب توسط من، آقای دشتی فرد و تعدادی دیگر از دوستان در مورد استفاده قرار می گیرد.

ذاکر به کسی می گفتند که پامنبری می خواند اما شما بیشتر نوحه خوانی می کنید و مشهور به خواندن پامنبری نیستید.

من نوحه خوان هستم. مداحی هم می کنم و مرثیه هم می خوانم. اگر چه نمی توانم هیچ وقت ارتباط را با نوحه خوانی قطع کنم ؛  اما اگر روزی از این زمینه کنار رفتم ذاکری را به همین معنایی که در سوالتان گفتید انجام می دهم. زیرا ما در بخش موسیقیایی و بعضا در بخش ادبیات فصل بسیار کاملی را برای ذاکری در بوشهر می بینیم. من به ذاکری بسیار علاقمندم و اشعار آن را حفظ هستم. متاسفانه در این سال ها مردم از این بخش اصیل موسیقیایی و ادبی و مذهبی غافل مانده اند.

به نظر شما مداحی در بوشهر یک امر جدید و بدون ریشه قبلی است؟

اصلا. مرحوم شریفیان و بخشو و... قبل از نوحه خوانی مداحی می کردند. مداحی در بوشهر ریشه دارد اما واژه آن برای ما جدید است زیرا قبلا مورد استفاده قرار نمی گرفت. حتی از مرحوم کردی زاده نوارهایی هست که برای میلاد حضرت ابا عبدالله سرود می خواند.

اما اینها هیچ وقت در بوشهر به عنوان یک برند نام مطرح نشده اند.

به این دلیل که روحیه ی بوشهری ها خیلی به عزاداری گرایش دارد. مردم منطقه ی ما روحیه‌شان بیشتر به این سمت گرایش دارد. در سالروز میلاد حضرت زهرا هر ساله جمع زیادی از ذاکران و مداحان کشور به حضور حضرت آقا می رسند. دوبار من جمله ای را از زبان ایشان شنیدم که البته روی سخنشان با ما بوشهری ها نبود. ایشان فرمودند: «ما توصیه داریم در عزای اهل بیت عزادار باشید و در شادی آنها شاد باشید. من فرقی بین آنچه در مراسم شادی ائمه می خوانید و آنچه در مراسم عزاداری می خوانید نمی بینم.» ایشان کاملا درست می فرمایند. آهنگ مصیبت ها و میلادها در اکثر شهرها و نواحی کشور یکی است. تنها تفاوتشان این است که مردم در جایی دست می زنند و در جایی سینه زنی می کنند. البته باز هم تاکید می کنم که این مورد در نوحه خوانی منطقه ی ما نبوده است.

آقای گراشی دستگاه های موسیقی عزا و مداحی ما چگونه ست؟

من به لحاظ علمی نمی توانم در این باره پاسخگوی شما باشم.

آیا تنوع وجود دارد؟

بله تنوع وجود دارد.

فرمودید مردم برخی نقاط کشور، در ایام خاصی از سال با آهنگ عزاداری سینه می زنند و در ایام دیگری از سال با همان آهنگ در مراسم میلاد دست می زنند. چاووشی خوانی و دشتی خوانی شبیه هم هستند و همان حس سوزناک را دارند...

خیر. ما دو جور چاووشی داریم. چاووشی عزا و چاووشی مجالس شادی و زیارتی. ما یک سرود مخصوص عزا داریم و یک سرود مخصوص شادی که در حالت سنتی در شب حنابندان برای داماد می خواندند. ( یک قطعه چاووشی عزا و شادی می خواند ) آهنگ هر نوع چاووشی و شعر آن فرق می کند. مثلا «بر مشامم می رسد هرلحظه بوی کربلا در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» مربوط به هر زمانی نیست. مخصوص اربعین است و از زبان حضرت زینب بیان می شود. عاشورا هم شعر دیگری دارد. «عراق پر ز مخالف، حسین بود تنها/ حجازیان مددی، نور چشم آل عباست/ بزرگ و کوچک احباب، باخبر باشید/ پی تدارک اسباب این سفر باشید.» متاسفانه در این سال ها این میراث گرانبهای هنری یا فراموش شده و یا در هم مخلوط و در هم تنیده شده است. اما باید به شما بگویم که هر کدام از این اشعار و سرودها موارد استفاده خود را دارد همان گونه که نوحه های اربعین و عاشورا با هم متفاوت است.

پیشینه نوحه خوانی در بوشهر به کجا می رسد؟ چرا مداحی در بوشهر بِرَند نشده و هر بوشهری شاید اشعار نوحه را براحتی بخواند اما اشعار مداحی را نتواند از حفظ بگوید؟

همان طور که در سوالات قبل عرض کردم این مهم به دلیل روحیات مردم منطقه ما است که گرایش به غم و غصه در آنها زیاد است. ادبا هم معتقدند به نوع کار و زندگی و مشقت مردم بر می گردد.

شاید خیلی ها حتی توجه نکنند که  شب میلاد ایشان در چه تاریخی است. این به نوع کنش جامعه ما برمی گردد. حتی شما به عنوان رسانه هم زیاد به مداحی نپرداخته اید. در گسترش هنر نوحه خوانی اعتقادات نقش بسیار زیادی در توسعه اجتماعی این هنر داشته است. این اعتقادات است که مردم را به مراسم می کشاند. مردم بوشهر هر یک به گوشه ای از این مراسم علاقه مند هستند. مثلا در شب عاشورا تعدادی از مردم که در مراسم شمع زنی شرکت می کنند و جمعیت فراوانی هستند ممکن است در مراسم سینه زنی حضور به هم نرسانند. این مهم در حالی رخ می دهد که تا کنون تبلیغی روی شمع زنی نشده است.

 

 

چرا اشعاری مثل اشعار حسان و سازگار در بوشهر سروده نشد؟

هر زمانه ای ملزومات خاص خود را دارد. ضعف بزرگی که در ادبیات مذهبی ما در استان بوشهر وجود داشته و دارد این است که مستند نگاری از این گونه اشعار صورت نگرفته است. حتی مشخص نیست که سراینده تعدادی از اشعار قبل از دهه شصت، چه کسی است. در همان دوره شاعران بسیار خوبی همچون سید محمد محزون داریم که متاسفانه اثری از آنها ارائه نشده است. یا سیدمحمد مذنب معروف به سیدکاظم عکاس که اصالتا کازرونی بود و چون آثاری از آنها گردآوری نشده است امروز اثری از وی در دسترس نیست.

 تفاوت نوحه های بوشهر با نوحه های امروز کشور چیست؟

یک نکته که باید در این رابطه توجه داشته باشید این است که نوحه های کشور برآمده از نوحه های اقوام و تیره ها و فرهنگ های مختلف است. در این رابطه من نمی توانم تفاوت ها را بیان کنم اما اگر منظورتان از نوحه های کشور نوحه هایی است که از رادیو و تلویزیون و هیات های امروزی منتشر می شود باید بگویم که از بوشهر که بیرون می رویم می بینیم که تعدادی از نوحه ها کیفیت خوبی ندارند. مثلا یک نفر نوحه می خواند و جمعیت عظیمی هم به سر و سینه می زنند. مضمون نوحه هم این است که امام حسین من عاشقت بودم دیشب خوابت را دیدم به ضریحت آمده بودم و ... اما ما در بوشهر مراثی غنی را نوحه می کنیم. شعرای ما بخشی از ما وقع کربلا را انتخاب کرده و بصورت شعر عرضه می کنند و بعدا این اشعار نوحه می شود.

نظرتان در خصوص گرایش تعدادی از جوانان بوشهر به مداحی های غیر بومی چیست؟

به هر حال برخی جوانان بوشهری که گرایش به مداحی غیربومی دارند و در حال فعالیتند و اشکالی هم ندارد. به نظر من هر کس به هر شکلی به امام حسین خدمت کند محترم است.  این افراد به خودشان هیاتی می گویند. کارشان هم خوب است اما من به آن ها گفتم که ما مایه های بسیار زیادی در منطقه داریم. یک سری منبری هایی در منطقه داشته ایم مانند مرحوم ملارضا زنگویی که  بعضا نوارشان هم موجود است. ایشان از یک سبک و سیاق بومی استفاده می کردند. من به این جوانان توصیه کردم که از این مایه های بومی استفاده کنند تا نوحه های آنها بیشتر به دل مردم بنشیند.

چرا در بوشهر استقبال خیره کننده ای از نوحه خوانی صورت می گیرد؟

طبیعی است! بالاخره جاذبه ی این سبک نوحه بسیار بالاست. وقتی سال 87 آقایان از دبیر خانه پیرغلامان کشور به بوشهر آمدند و گفتند سال آینده همایش سالانه شان در بوشهر انجام می شود در حالی که شش دوره ی اول در تهران و دوره هفتم در زنجان برگزار شده بود. من از آقای دهقان نیری، دبیر همایش، پرسیدم استدلال شما برای آمدن به بوشهر چه بود؟ فرمودند سبک و روش عزاداری بوشهر بسیار روش پرجاذبه ای است و بر اساس مستندات ما در یازده استان کشور از این سبک تقلید می شود. باز یکی از دوستانم می گفت در برخی هیات های تهران و نقاطی از خوزستان هر جا می خواهند مستمع بیشتر داشته باشند روی تابلو می نویسند عزاداری بوشهری.

اما خوزستانی ها معتقدند که عزاداری اصیل خوزستانی است نه بوشهری.

اگر برگردیم به اصالت آبادان می بینیم که بعد از تاسیس شرکت نفت با مهاجرت افراد زیادی از بوشهر و دشتی و ...  به آبادان این هنر اصیل بوشهری به آنجا می رود. چون گرایش آنها به سنت زادگاه خود بوده است. از طرف دیگر مرحوم ناخدا عباس هم در پانزده سال آخر عمر خود ساکن اهواز می شود. در ایام عزاداری در آبادان حسینه ای بود به نام حسینیه بوشهری ها که سنت بوشهر را در آنجا اجرا می کرده اند این حسینیه توسط خانواده محروم صابر ایجاد شده بود. در خرمشهر هم منزلی بوده به نام منزل مرحوم موذن بوشهری که آجیل فروش بوده و ایشان آ نجا تکیه ای برای بوشهری های خرمشهر داشته و خلاصه اینکه قطعا این سبک از بوشهر به خوزستان رفته است.


آیا واقعا سبک سینه زنی بوشهر توسط ناخدا عباس بوجود آمده بود؟

نه!این سبک یک قرن قبل از ناخدا عباس وجود داشته است. همزمان با ناخدا عباس نوحه خوان زحمتکشی در بوشهر بوده به نام غلام فرزند فریدون که شغلش بوده است. مرحوم ناخدا عباس با لباس ارتشی و مدال های گوناگون و ... وسط بُر سینه زنی می آید. ظاهر ایشان بسیار چشمگیر بوده است. بزرگترین کار ناخدا عباس اگر تضمین شعر حافظ هم بوده باشد که می گوید:«لبالب گشته از خونابه ی غم باده ی دل ها/ الا یا ایهالساقی ادر کاسا و ناولها» همین یک مورد کافیست که بگوییم ایشان کار بزرگی کرده است.  زبان بدن و ظاهر ناخدا عباس او را متمایز می کند.

اما من همیشه می گویم بنیان گذار سینه زنی بوشهری ناخدا عباس بزرگ نیست و این ادعا جفا به دیگران است.

 

در حالی که به این دلیل که نوحه های جدید از آهنگ های روز استفاده می کنند زیر سوال قرار می گیرند نوحه های قدیمی هم از آهنگ های آن روز بهره می بردند. اما قضاوت بدی روی آنها صورت نمی گرفت.

شاید به این علت باشد که موسیقی آن اشعار (اشعار قدیم) موسیقی غنی و پرباری بوده است و بزرگان موسیقی سنتی انها را می ساخته اند شاید هم به این دلیل است که نسل امروز آن ها را به یاد ندارد. حتی من از همان نزدیکان آقای ناخدا عباس که پرسیدم می گفتند خیلی از آهنگ های ناخدا عباس هم آهنگ های روز هندی و عربیست که ما در اینجا به آنها دسترسی نداشته ایم.

این ضعف نیست که ما آهنگ سازی برای نوحه خوانی نداریم و باید از ملودی آهنگ های دیگر استفاده کنیم؟

این ادعا که ما فقر آهنگ سازی داریم را تا 30 سال قبل می پذیرم. الان دیگر این گونه نیست. از دهه شصت به بعد تلاش کردیم که قضیه را علمی کنیم. الان آهنگسازان مطرح بوشهری که روی موسیقی نوحه ها کار می کنند آقایان هنرور محمد سعید فرهی، اصغر قربانی و... هستند که از جمله بزرگان موسیقی بوشهر محسوب می شوند. البته ما یک فقری در این زمینه داریم که نمی توانیم از هر آهنگی در موسیقی مان استفاده کنیم و دستمان بسته است. ما در شعر هم همین مشکل را داریم. کم هستند کسانی که به آهنگ سازی کلاسیک تسلط داشته باشند و بومی باشند. الزام بر بومی بودن در گفته های من به این دلیل است که این شعرا سلیقه ی مردم را بشناسند. الان شعرهای خوبی در کتب آقای سازگار و سایرین پیدا می شود اما زیاد با فرهنگ ناحیه ما سازگار نیست. اگر شما امروز می بینید شخصی به نام آقای محمود موجی خیلی شناخته می شود به این دلیل است که زاده ی همین فرهنگ است و با زبان همین مردم با آنها حرف می زند.

شما دو زبانی را وارد نوحه خوانی بوشهر کردید اما هنوز شعر دو زبانه وارد نوحه خوانی بوشهر نشده است. آیا این یک ضعف مهم نیست که شما روشی را چند سال است برپا کرده اید که دو نفر می خوانند یک صدای پیر و یک صدای جوان. اما هنوز شعری برای این دو زبان سروده نشده است.

من این موضوع را به شعرا منتقل کرده ام اما باید بپذیریم که محدودیت هایی داریم. اگر ما مثلا ده استاد آهنگ ساز برای نوحه داشتیم در زمینه آهنگ های نوحه دستمان بازتر. به اعتقاد من هنوز عرضه و تقاضا در زمینه نوحه تعادل پیدا نکرده و باید افراد بیشتری را در این زمینه داشته باشیم.

 

 

در این زمینه فکر می کنید، موفق بودید؟

موفقیت من پنجاه درصد بود.

چرا؟

چون برای نظرات مردم حتی اگر غیر تخصصی باشد نیز احترام قائلم زیرا آنها شنونده ی ما هستند. نسل قدیم دوصدایی را قبول ندارند اما نسل جدید قبول دارند. قدیمی ها به من می گویند بدعت آورده اید. من می گویم بدعت یعنی تغییر در یک باور. ما بنیان را تغییر نداده ایم بلکه در همان قالب سینه زنی، دو نفری می خوانیم.

البته همیشه تغییر با مقاومت روبه روست اما اگر تغییر با یقین و اعتقاد درونی ایجاد و بر آن پافشاری شود حتما موفق می شود. در رابطه با کار جدید صورت گرفته توسط من هم نمی توان گفت کار خوب یا بدی صورت گرفته است. زیرا بالاخره این خصوصیت هنر است که سلیقه های متفاوت مردم را در خود بگنجاند اما بهتر است با انصاف بیشتری برخورد کنیم. راز ماندگاری فرهنگ عاشورا، حضور افکار و سلایق متفاوت است. یکی از ملی ترین سنت های ما که با نوروز ایرانی مطابقت دارد. در ایام نوروز و عاشورا هرکس هر جایی که باشد به شهر خود باز می گردد. امام (ره) می فرمایند: «بگذارید که هر کس با فرهنگ خودش عزاداری کند.» هر کس به اندازه توانمندی فکری ادبی اجتماعی به حضرت اباعبدالله عرض ارادت می کند. تنها مساله ای که باید رعایت کنیم این است که اجازه نداریم از تحریف و خرافه استفاده کنیم.

آقای گراشی از چند سالگی نوحه خوانی را شروع کردید ؟

من الان شصت سال دارم و به طور رسمی از 14 سالگی مرا به مسجد توحید امروزی بردند که به آن مسجد برازجانی ها می گفتند. اما یک سال قبل از آن هم یک روز در ماه صفر در مسجد غریب در کوی بهبهانی خواندم. اصالتا بوشهری هستم. اما هیچ کس در فامیل ما نوحه خوان نبود و من اولین نفر بودم. تا سال 54 یا 55 قبل از انقلاب و گسترش فضای شهری، زندگی مردم محلات آمیخته با مسجد بود. همه تصمیمات مهم برای مردم در مسجد گرفته می شد. شنیدم هر دقیقه ای که مرحوم عبدالباسط قرآن خوانده 16 نفر مسلمان شدند. به همین ترتیب معتقدم خیلی از بچه های بوشهر که مسجدی شدند با صدای مرحوم بخشو کردی زاده به این سمت کشیده شدند. همیشه در نوجوانی با خودم می گفتم یعنی می شود من روزی مثل ایشان (مرحوم بخشو) بشوم. اول مکبر مسجد بودم و بعد از مکبری رسیدم به ذاکری. در آن زمان کنار مساجد بزرگ در هر محله جایی مختص به نوجوانان و جوانان بود که هم فرصتی برای رشد آن ها بود و هم مدرسه ای برایشان. من با وجود کم رویی در آنجا می خواندم و توجه دیگران را جلب کردم. در زندگی به هیچ چیز بیش از این مساله دلبستگی نداشته و ندارم و حاضرم همه چیز را کنار بگذارم به جز ذاکری را.

آقای گراشی سیاسی است؟

نه.

پس چرا در انتخابات شورای شهر کاندیدا شد ؟

من شورای شهر را سیاسی نمی دانم.

به جز بوشهر در اکثر شهرهای بزرگ به خصوص در کلان شهرها کسانی که مداحی می کنند جایگاه سیاسی برای خود قایل می شوند و به مناسبات سیاسی ورود می کنند. چرا نوحه خوانی و نماد مذهبی در بوشهر هیچ وقت سیاسی نشد؟

حضرت آقا در سالهای گذشته در یکی از دیدارهای مان، کسانی مثل ما را از رفتن به سمت گروه های سیاسی نهی کردند. البته شکی نیست که هر یک از ما گرایشی سیاسی داشته باشیم، اما معتقدم دخالت دادن افکار گروهی و حزبی در مجالس حضرت ابا عبدالله جز لطمه زدن به این مجالس چیز دیگری ندارد. همانطور که گفتم عاشورا یکی از سنت های ملی و تاریخی ماست. ما امروز در اجلاس پیرغلامان از موبد زرتشتیان، کشیش کلیسا و حتی یک خاخام یهودی تقدیر کردیم. این ها همه کسانی هستند که برای حضرت اباعبدالله مجالس سوگواری برگزار می کنند. وقتی این مراسم چنین ابعادی دارد اینکه بیاییم مطالبی را بیان کنیم که ممکن است گروهی را در مجالس ما آزار دهد، زیبنده نیست. حتی من در امور ورزش هم همیشه به دوستان توصیه می کردم که از تیم خاصی حمایت نکنند که گروهی را در مجلس عزاداری مکدر کند. شورای شهر هم به نظر من باید غیرسیاسی باشد. حتما افراد مختلف یک ذهن و گرایش سیاسی دارند اما با توجه به وظایفشان در شورای شهر نیاز نیست این گرایش ها را دخالت دهند.

آقای گراشی و اتاق اصناف...

من 25 سال است که در اتاق اصناف هستم. بین سالهای 84 تا 92 هر ساله رای گیری بود و از آن زمان دوره ی 4 ساله را داریم. 22 اردیبهشت 97 رای گیری است و دوست دارم که از مجموعه خارج شوم.

دوست ندارید ادامه دهید ؟

من با زندگی اجتماعی بزگ شده ام.الان از لحاظ کاری دو دل مشغولی در زندگی دارم. یکی اتاق اصناف و دیگری مسجد دهدشتی. و هر دو به زندگی اجتماعی من گره خورده است.

البته به شما عرض کنم کسانی که از بازار به سیستم مدیریت اتاق اصناف می آیند واقعا باید از زندگی فردی و کار و کسب خود دست بکشند. از خیلی از حقوقی که طبیعی است و همه می توانند استفاده کنند پرهیز کنند. من همین کار را کردم. چرا که ممکن است در معرض اتهام قرار بگیرم. بر کسی منتی ندارم زیرا انتخاب خودم بوده است. اما توصیه‌ام به همکارانم این است که جوان گرایی داشته باشند. خود من هم دارم تلاش می کنم. نیرو های جوانی را تربیت و آماده کرده ایم. در انتخابات قبلی هم دو تن از جوانان اصناف به جمع ما پیوستند که باعث ایجاد انگیزه بهتر شد. توصیه‌ام اول به خودم و بعد هم به هم سن و سال هایم این است که سریع تر اجازه دهیم جوانان بیایند و تجارب مان را به آن ها منتقل کنیم.

 البته انگیزه ها پایین است. شرایط جوری است که من برای انتخابات اتحادیه ها به دنبال تک تک افراد می فرستم و خیلی اوقات به حد نصاب نمی رسد و ما انتخابات را تمدید می کنیم. اگر شما می بینید بنده یا هم سن و سالان ما در اتاق اصناف حضور داریم، دلیلش این است که واقعا نمی توانیم جایگزین پیدا کنیم. یک بار من تا روز آخر، ثبت نام نکردم و روز آخر عده ای از ریش سفیدان و معمرین بازار آمدند و من را سوار ماشین کرده و برای ثبت نام انتخابات بردند. بالاخره من تا اینجا توانسته ام کاری انجام دهم از حالا به بعد هرکاری می کنم، تکرار است اگر چه وظایف مشخصی وجود دارد. از همین تریبون هم دعوت می کنم از کسانی که توانمندی دارند به اتاق اصناف ورود کنند.

چند سال پیش در زمان انتخابات مجلس بود که عکسی از یک سیسمونی با شیشه ی شیر طلا در فضای مجازی منتشر شد و گفتند که عکس نوه ی آقای گراشی است. واقعیت داشت؟

من دو نوه دارم که یکی کلاس چهارم و یکی هم یک سال و چند ماهش هست.آن تاریخ نوه ی من نه سال داشت و عروس دومم نیز هنوز فرزندی نداشت. و من این رقم ها را ندارم و اگر هم داشتم این چنین سیسمونی ای نمی خریدم. من در زندگی خصوصی ام سعی کرده ام خوب زندگی کنم اما به این خرج ها معتقد نیستم. پیگیری هم کردیم و با همکاری پلیس فتا کسی که شایعه درست کرده بود را پیدا کردیم. نهایتا از پلیس خواستم که او را نصیحت کنند و شکایتی نکردم. ایشان الان هم هستند. حتی تا جایی پیگیری کردیم که فاکتوری در طلافروشی در دبی به نام شخصی به نام گراشی صادر شده بود. خیلی از اهالی گراش در کشورهای حاشیه خلیج فارس زندگی می کنند که لقبشان گراشی است. مثلا علی اصغری گراشی. ما کنجکاو بودیم بدانیم این اصلا واقعیت خارجی داشته یا نه.

منبع : هفته نامه بوشهر امروز | شماره 11

 

کلیدواژه

مصطفی گراشی

نوحه خوانی بوشهری

مداح

ارسال نظرات

captcha
کلینک زیبایی
نمایشگاه  پتروشیمی