بوشهری ها / پنجشنبه 9 اسفند 1375 //19 شوال 1417 // 27 فوریه 1997
صبح زود چمدان را بستم و برای سفر به بوشهر، به فرودگاه [مهرآباد] رفتیم. محسن و مهدی هم با من بودند. ساعت هفت و نیم به سوی بوشهر پرواز کردیم. [آقایان غلامرضا آقازاده، بیژن نامدار زنگنه، محمدرضا نعمتزاده، علیرضا مرندی، اکبر ترکان، سیدمحمد غرضی و غلامرضا فروزش]، وزرای نفت و نیرو و صنایع و بهداشت و راه و مخابرات و جهاد همراه بودند. در فرودگاه بوشهر، استقبال رسمی بود و مصاحبه کوتاهی داشتم[1]. بلافاصله برای افتتاح ترمینال فرودگاه و کلنگ زنی توسعه ترمینال رفتیم. در مسیر، مردم استقبال بسیارگرمی داشتند و زنان بیشتر از مردان بودند.
برای افتتاح پروژههای مخابرات و پُست، یکسره به ساختمان پُست رفتیم؛ 115 پروژه با 68 میلیارد ریال هزینه افتتاح شد. آقای [سیدمحمد] غرضی و رییس [شرکت] پُست، گزارش دادند. من هم در اهمیت صنایع مخابرات و ارتباطات، صحبت کردم و از کارهای بزرگ و وسیع وزارت [پُست و تلگراف و تلفن]، قدردانی نمودم[2]. جمعیت زیادی، به جای اینکه به ورزشگاه محل سخنرانی بروند، اطراف ساختمان جمع شده بودند؛ به احساسات جواب دادم و به ورزشگاه رفتیم. مقداری طول کشید تا مردم رسیدند.
ورزشگاه [شهید بهشتی] هنگام ورود، خیلی شلوغ نبود. بعد از خیرمقدم [آقای ابراهیم فاضل فردوسی]، امامجمعه و [آقای عبدالرحمن ندیمی بوشهری]، استاندار و [آقای محمد خواجهپور]، نماینده، دو سرود جالب از دو گروه پسربچههای شاهد و بسیج دانشآموزی در وصف من و خیرمقدم اجرا شد. سپس شاعری [به نام آقای فرزاد شجاع]، شعری غراء به لهجه محلی، [با مطلع «شادآمدی تو وَرِمون، ای هاشمی، ای هاشمی»]، در وصف دولت من خواندکه مورد توجه قرارگرفت؛ گفت فقط برای امام و آیتاللهخامنهای و من، شعر سروده است. خیلیجالب، خدمات سازندگی، دفاعی و سیاسی و مبارزاتی مرا به شعر درآورده است. من هم سخنرانی مفصلی در افتخارات تاریخی بوشهر و وضع امروز، گذشته و آینده استان نمودم و اشاره به کارهای مهم سازندگی و طرحها مهم در آینده و اینکه این استان در زمینه گاز و پالایشگاه گاز و ترمینال صدور نفت و نیروگاه هستهای، بزرگترین را در کشور دارد.[3]
به بندرگاه رفتیم. چند طرح عمرانی را افتتاحکردیم.[4] سپس سوار کشتیجدیدالورود مسافربری «برلیان» شدیم و برای شروع بهرهبرداری از کشتی، تا نقطه دیگری رفتیم؛ مدرن است، با ظرفیت 237 مسافر و 10 اتومبیل و 17 تُن بار بین بوشهر و قطر، رفت و آمد خواهد داشت. از استرالیا خریدهاند و تکنولوژی هم گرفتهاند که خودمان بسازیم. در مسیر، توضیحاتی دربارة کشتی شنیدیم.
در محل سایت صنعتی کشتیسازی صدرا پیاده شدیم. پس از نماز، در محل اجتماع، دربارة طرحهای صنعتی ساخت سازههای دریایی، توضیحات شنیدیم. وزیر صنایع و وزیر نفت و آقای [غلامرضا] تاجگردون، معاون مهدی [هاشمی] و مخبر، مدیرعامل صدرا و مدیر منطقه نفتیآبی و کارشناس شرکت مهندسی و ساخت سازههایدریایی که تحت مدیریت مهدی است، صحبت کردند.
همگی از اهمیت کار این شرکت حرف زدند. حقیقتاً کار بزرگیکردهاند و مدیریت کلان نوین جهانی را به کشور آورده، با جمع نیروهای شایسته طراحی و مهندسی صنایع مهم دریایی و نفت مثل سکوسازی را به عهده گرفته و انحصار را از خارجیها گرفته و باعث شکستهشدن قیمتهای اجحافگونه آنها شدهاند. همگی از شجاعت و هوش مهدی نیز میگفتند؛ من هم لذت میبردم. واقعاً هم جالب است که جوانی توانسته، مدیریت کاریکه گروههای مهندسان عالیقدر تاکنون نکردهاند، انجام دهد.
طرحهای سکوهای پروژه ابوذر را نمایش دادند؛ خیلی عظیم است. سپس من هم در همین زمینه حرفزدم و دستاوردهای گرانبهای این اقدام راکه میلیاردها دلار صرفهجویی و قدرت مهندسی به ما داده، توضیح دادم[5]. از سکوهای در دست ساخت بازدیدکردم.
سپس به کشتی جدیدی که [شرکت کشتیسازی] صدرا ساخته رفتم. در عرشه کشتی، ضیافت ناهار را داشتند و بهرهبرداری شروع شد. جزیرهای را که صدرا در آبهای ساحلی برای توسعه کارگاه آماده میکند نیز دیدیم؛ توسعه لازمی است. بهخاطر تأخیریکه داشتیم، از استراحت صرفنظر کردم.
با هلیکوپترها به سوی سایت پرورش میگو در شهرستان گناوه پرواز کردیم. از فضا سایت را دیدیم، با توضیحات [آقای ندیمی]، استاندارکه با مخلوطی از آب شور و شیرین و استخرهای ساخته شده، پُر میکنند. در محل سایت، آقایان [غلامرضا] فروزش، [وزیر جهادسازندگی] و [رسول] لاهیجانیان، [رئیس سازمان شیلات] و مدیران مربوطه توضیح دادند. هزار هکتار زمین را زیر پوشش طرح پرورش میگو بردهاند و در سایر سواحل استان، 40 هزار هکتار برای این منظور مشخص شده و همانجا تولید بچه میگو هم انجام میشود. توضیحاتکاملی از نحوه تولید بچه میگو و پرورش میگو شنیدیم و استخرها و کانالها را هم دیدیم. هر هکتار، حدود چهار میلیون تومان هزینه میبرد و در دو نوبت برداشت در سال، حدود شش تُن میگو میدهد که بسیار پُرشور است و این کار، عمدتاً با وامهای ارزان دولت و کمک زیربنایی دولت به تعاونیها واگذار میشود.
از آنجا به سوی شهر دیلم پرواز کردیم. قرار بود برای شروع کار طرح انتقال آب سدکوثر به بوشهر و خط [انتقالآب] مُحرم برویم؛ بهخاطرتأخیر و خطر سانست [= غروب] برای هلیکوپترها، از آن منصرف شدیم. آقای [حمید] میرزاده، [رئیس سازمان برنامه و بودجه] و آقای [رسول] زرگر، [معاون عمرانی وزیرکشور]، به جای هیأت رفتند. بعداً گفتند، آقای زنگنه، [وزیر نیرو]، از نرفتن من ناراحت شد؛ حق با ایشان است. جمع زیادی از مردم گناوه هم جمع شده بودند.
در دیلم، اجتماع مردم خیلی باشکوه و پُرشور بود. [آقای علی الهی]، امامجمعه، خیرمقدم گفت و خواستهها را مطرح کرد. من هم صحبت کوتاهی کردم و از مردم ستایش کردم و خواستههای استقلال گمرک و لایروبی دهانة خور و گازرسانی را پذیرفتم.[6]
به سوی بوشهر پرواز کردیم. بالاخره در تاریکی به بوشهر رسیدیم. در فرودگاه، نماز مغرب و عشا را خواندیم و به دانشکده علوم پزشکی رفتیم. کلنگ ساختمان جدید را زدم. سپس بهرهبرداری از بیمارستان 200 تختخوابی بوشهر، با پردهبرداری از لوح آغاز شد. پس از بازدید از بیمارستان، در جمع کارکنان، گزارش [آقای مرندی]، وزیر بهداشت، [آقای امیری]، رییس دانشگاه علوم پزشکی و [آقای کرباسیان]، مدیرعامل سازمان تأمیناجتماعی را شنیدیم. برایشان صحبت دلگرمکنندهای کردم[7] نیمی از بیمارستان، تحت پوشش بیمه تأمیناجتماعی است.
برای افتتاح فروشگاه زنجیرهای رفاه رفتیم. پس از گزارش آقای [عبدالعلی علی] عسکری، [مدیرعامل شرکت رفاه]، صحبت کردم و اهداف تأسیس فروشگاههای رفاه را گفتم.[8] جمعیت زیادی در اطراف فروشگاه جمع بودند و تشکر داشتند؛ به احساسات پاسخ دادم. شام را در سالن مناسب و وسیع مهدیه - در کنار مصلا - میهمان امامجمعه بودیم. هزینه ساخت سالن را من دادهام. برای استراحت به استانداری رفتیم. خاطرات امروز را نوشتم. اخبار ساعت ده و نیم [شبکه دو سیما] را گرفتم و خوابیدم.
عکس