بوشهری ها /صدیقه بهزادپور – روزنامه نگار/ همزمان با اعلام ورود موجهای پیدرپی گرما، کمآبی و... درخواست مکرر مسئولان برای صرفه جویی آب، برق و... نیز بیشتر شده و البته راهکارهایی نیز ارائه گردیده که ملموسترین آن تعطیلی آن در پایتخت و کلانشهرهای کشور دردایره مدیریت مصرف انرژی بوده است! قطعی برق در شهرهای جنوبی ایران اما قطعاً شرایط دشوارتری را برای مردم و کسبه ایجاد کرده است. خبر حضور استاندار بوشهر و تنی چند از معاونین او در بازدیدهای رسمی بدون کت، نیز از جمله اتفاقات حاشیه ای در این روزهاست که قطعاً خِرق سنت و قوانین نانوشته خوبی در راستای حضور با لباس رسمی کت و شلوار برای مقابله با گرما و.... است، اما قطعاً مقابله با بحران انرژی، فقط با محوریت بخشیدن به مردم برای کاهش مصرف، کت از تن برکَندَن و... به نتیجه ای نمی رسد و باید راهی جُست برای خلق راهکاری پایدار.
مدیریت مصرف انرژی همزمان با تغییرات اقلیمی در سراسر جهان، به یکی از مهمترین چالشهای دولتها تبدیل شده است که ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ بهویژه در تابستانهای داغ و زمستانهای سخت که شبکه برق و گاز کشور تحت فشار مضاعف قرار میگیرد. اما پرسش اصلی اینجاست. آیا صرفاً با توصیه به مردم برای صرفه جویی و تغییر سبک لباس افزایش درجه کولر و.... میتوان بحران انرژی را مدیریت کرد؟ یا وقت آن رسیده که نگاه سیستماتیکتری به ماجرا داشته باشیم و دولت نقش واقعی خود را در این میدان ایفا کند؟
راه اندازی کمپین های مختلف برای مقابله با بحرانها، یکی از راهکارهای مناسب برای همراهی مردم تلقی می شود، کمپین پنج دقیقه کمتر در حمام و... نیز از جمله این مواردی است که در ایران مورد اقبال عمومی قرار گرفته است و پیش از این نیز برای گاز در زمستان، توصیه به درآوردن کت و پوشیدن لباسهای خنک در تابستان برای صرفه جویی مصرف برق وخاموشی کولرها و .... انجام شده است. در این راستا، میتوان به نمونههای موفق جهانی اشاره کرد. یکی از آنها کمپین معروف کول بیز "Cool Biz" در ژاپن است که در سال ۲۰۰۵ توسط نخستوزیر وقت، جونایچیرو کوییزومی راهاندازی شد واز کارمندان دولتی و بخش خصوصی خواسته شد تا در تابستانها لباسهای رسمی مانند کت و کراوات را کنار بگذارند و با پوشیدن لباسهای خنک تر، دمای تنظیمشده تهویه مطبوع را به ۲۸ درجه سلسیوس افزایش دهند. خبر بازدیدهای رسمی استاندار بوشهر و معاونینش بدون کت و لباسهای رسمی نیز شاید در این راستا قابل بررسی و ستودنی باشد، این توصیهها گرچه در ظاهر مفید به نظر میرسند، اما قطعاً نمیتوانند جایگزین برنامهریزی کلان برای تأمین و مدیریت منابع انرژی باشند وانتظار همگان این است که دعوت از مردم برای سازگاری دائمی با کمبودها، اقداماتی نیز از سوی مسئولان برای بهبود و اصلاح زیرساختهای فرسوده، افزایش نظارت درخصوص وجود تجهیزات و تاسیسات ناکارآمد و غیراستاندارد که باعث هدررفت بسیار انرژی می شوند، تغییر سیاست گذاریها برای جذب سرمایه گذاران داخلی و تسهیل و تسریع قوانین در این حوزه و ... داشته باشند تا هم در بازه سیاستگذاریهای کوتاه وبلندمدت شاهد تغییراتی دراین زمینه بدون درخواستهای مستمرو پیاپی از مردم برای تغییر در این باره باشند تا مدیریت بحران مفهومی فراتر از مردم محوری داشته باشد .
چرا که به گفته تحلیلگران؛ نقش دولت در مواجهه با بحران انرژی نباید فقط به صدور توصیهنامهها و اطلاعیههای صِرف محدود شود. در شرایط فعلی، آنچه بیش از هر زمان دیگری نیاز است، تدوین یک برنامه عملیاتی جامع برای مدیریت انرژی، سرمایهگذاری در فناوریهای نوین، بازسازی زیرساختهای فرسوده و ایجاد جذابیت برای سرمایهگذاران بخش خصوصی است. در این رابطه با وجود تاکید بر سرمایه گذاری برای اصلاحات دراین زمینه، شاهد اظهارنظرات دولت درباره محدودیت های سرمایه گذاری خارجی به دلیل تحریم و... هستیم، در حالی که بسیاری از سرمایه گذاران داخلی باوجود اعلام آمادگی برای حضور در این عرصه به دلیل جدی گرفته نشدن طرحهایشان و یا وجود قوانین دست و پاگیر و... سرمایه های خود را به خارج از کشور انتقال داده و عطای حضور در این عرصه را به لقایش بخشیدند. از این رو کارشناسان بر این امر تاکید دارند که دولت بهتر است حضور دلسوزان داخلی و سرمایه گذاران در این بخش را به عنوان «نقد» بچسبد و بر طبل فقدان سرمایه گذار خارجی «نسیه» نچسبد. آنچه که بدیهی است اینکه؛ مدیریت بحران انرژی نیاز به یک استراتژی ملی دارد؛ استراتژیای که بتواند همزمان رفع چالشها را در چند مسیر؛ افزایش راندمان نیروگاهها، کاهش اتلاف انرژی در شبکه توزیع، توسعه انرژیهای تجدیدپذیر، اصلاح الگوی مصرف در صنایع بزرگ، و البته فرهنگسازی عمومی و استفاده از ظرفیتهای مردمی و ... به پیش ببرد.
در حالی که بخش خصوصی در ایران در سالهای اخیر علاقه و آمادگی خود را برای ورود به حوزه انرژی، بهویژه انرژیهای نو، نشان داده است، تا سالیان اخیر اقبال چندانی به آنها نشده است و به دلایل مختلف دولت مایل به کوچک شدن حضور خود در این عرصه نشده است. در حالیکه بسیاری از سرمایهگذاران داخلی تمایل دارند در پروژههای خورشیدی، بادی، بهینهسازی انرژی و حتی تولید تجهیزات مرتبط وارد شون، بهشرطی که بسترهای قانونی، حمایتی و اقتصادی فراهم باشد. قطعاً ایران برای عبور از بحران انرژی، نمی تواند فقط منتظر حضور سرمایهگذاران خارجی باشد، چرا که تا زمانی که بستر داخلی فراهم نشده، جذب سرمایه خارجی هم ممکن نیست، اما به گفته بسیاری از تحلیلگران؛ در حال حاضرزمان آن است که توجه و تمرکز اصلی بر جلب اعتماد و مشارکت سرمایهگذاران داخلی باشد و این سرمایهگذاران نیاز به شفافیت، امنیت سرمایه، و افق روشن در تصمیمات کلان دولت دارند.
اما یکی از مشکلات مزمن در سیاستگذاریهای بخش انرژی در ایران، نگاه مداخلهگرانه دولت به جای نگاه حمایتی است. قیمتگذاری دستوری، انحصار در واردات و تولید، پیچیدگیهای مجوزدهی و نوسانات سیاستی، همه عواملی هستند که سرمایهگذار را از ورود به این حوزه حیاتی بازمیدارند. در حالی که مصادیق عینی در خصوص تعامل بهینه دولت و سرمایه گذاران بخش خصوصی در بسیاری از کشورهای همسایه در این حوزه مانند ترکیه و امارات با حمایت هدفمند از بخش خصوصی و با حداقل دخالت مستقیم، قابل رصد است که در نهایت آنها را به قطبهای منطقهای در انرژیهای نو تبدیل کرده است، ولی ما هنوز درگیر مراحل اولیه تعریف پروژههای کوچک هستیم، با وجودآنکه مزیتهای جغرافیایی و اقلیمی قابلتوجهی در اختیار داریم.
عکس