فرهنگ / شناسه خبر: 62378 / تاریخ انتشار : 1399/8/17 15:31
|
امید زاهد

دل‎نوشته یک جوان بوشهری در حدود 100 سال پیش

مطبوعات عصر قاجار از جمله منابع تاریخی ارزشمندی هستند که آئینه تمام نمای جامعه ایران به شمار می روند. از جمله مطبوعاتی که به بندر بوشهر می رسید،

بوشهری ها / امید زاهد|   مطبوعات عصر قاجار از جمله منابع تاریخی ارزشمندی هستند که آئینه تمام نمای جامعه ایران به شمار می روند. از جمله مطبوعاتی که به بندر بوشهر می رسید، یکی روزنامه«حبل المتین» چاپ کلکته بود. روزنامه ای که با حمایت مالی یکی از تجار ثروتمند ایرانی در بادکوبه در میان تجار، بازرگانان و علما به رایگان توزیع می شد و گاهاً هم در روزگاری که مطبوعات سانسور می شدند، در میان صندوق های چای به صورت قاچاق! وارد ایران می شد و سخن مشروطه خواهان و آزادی خواهان را به گوش دوستدارانش می رساند. در میان صفحات این جریده رویدادهای زیادی وجود دارد که همه قابل تامل است، یکی از این گزارش ها (سال 1303 خورشیدی/ 1924میلادی) حرف‌های یک جوان بوشهری خارجه رفته است که دل نوشته ای دارد.

سرشار از احساسات وطن پرستانه که رنگ دیروز دارد و بوی امروز را می‌دهد. گفتنی است دل نوشته «یک نفر بوشهری» در واقع پاسخ به مقاله‌ای است که پیشتر در حبل المتین درباره مردم بنادر و از جمله بوشهر، منتشر شده بود. در آن مقاله، برای تغییر و عمران در بنادر خواستار آوردن افراد از خارجه و ساکن نمودن آنان در کناره خلیج فارس، برای تغییرات اساسی در صفحات بنادر جنوب شده بود!

بنده، نامی و نشانی از این جوان برومند بوشهری نیافتم.

در پایان نوشته اش، صرفا به نام «یک نفر بوشهری» بسنده شده که در آغاز خودش را اینگونه معرفی می کند: «به مناسبت اینکه خودم یک نفر بوشهری یعنی متولد بوشهر و تحصیلاتم هم یک اندازه در خارجه بوده و چون مسئولیت عمران و آبادی خلیج فارس سهمیه بنده هم می شود، لذا از طرف خود و اهالی بوشهر مخصوصا جوان های خارجه رفته منصفانه و حقانه دفاع می نمایم و حکمیت آن را به قارئین محترم حبل المتین واگذار می کنم».

[حالا فرازهایی از این دل نوشته جوان بوشهری را می خوانیم]:

«... ایران می بایست اهمیت بنادر را بیش از شهرهای عمده داخله بداند و تمام ایران را فقط طهران[تهران] فرض نفرماید... اهالی ایران بالخصوص اهالی بنادر هر چه از دولت و طهران[تهران]  شکایت کنند کم کرده اند، دولت یک بودجه معینی از مجلس شورا گذرانده و از ده تومان آن، هشت تومانش صرف طهران[تهران]، دو تومان دیگر توزیع به همه ایران و حصه بنادر چند شاهی هم بیش نمی شود، صد یک حقوق مستخدمین که در تمام ولایات از مأموریت اخذ می شود صرف معارف طهران[تهران] است، عایدات عشر نواقل تمام شهرهای ایران صرف آبله کوبی طهران[تهران] می شود...».

 

«...حقیقتا مرکز ایران خودخواه بوده و قابل این نبوده که ایرانی افتخار کند و به چنین مرکزی مالیات پردازد، فی الواقع اگر بنده مجتهد بودم و فتوایم را اهالی ایران قبول می کردند به این مشت طهرانی[تهرانی]، مرکز فساد و مجموعه فتنه و بی‌حقیقت، دادن یک شاهی را هم حرام می کردم...».

«... طهرانی ها[تهرانی ها] حس ندارند و جز به اینکه خود را بزک کنند، هیچ چیز نمی دانند، اهالی بنادر فقیر هستند ثروت تمام ایران در طهران[تهران] جمع شده، نوشته است فکلی های خارجه رفته بوشهری، هیچ چیز نمی دانند؛ جز اینکه پشت میز و روی صندلی کار بمبئی نشسته، ویسکی و غیره زهرمار نمایند، اولا این اشتباه شده و جوان بوشهری که خارجه رفته‌اند اغلب از طبقات بی بضاعت فقط برای یادگرفتن چند کلمه زبان خارجه بوده که بتوانند در یکی از ادارات مستخدم شوند، زیرا اخیراً جزء قانون داخل شدن در خدمت دولت زبان دانی بوده(پیش از تدوین قانون استخدام) این بیچاره ها هم با مشقت فوق العاده خود را به مدرسه کراچی رسانیده، چند کلمه درس خوانده مراجعت می نمایند و در معیشت همراهی با پدر خود می‌کنند. یکی از آنها منم؛ که به زحمت توانستم چند صباحی تحصیل کرده پس از مراجعت به اداره دولتی مستخدم شدم. بوشهری یا ایرانی کلیه، تربیت دولتی لازم دارد. دولت ایران تا دو سال پیش بنادر را جز خود نمی دانست...».

«... بقیه جوان ها[بوشهری] مشغول بدبختی خود هستند. اولا تحصیلاتی ندارند که آن قسم که نگاشته آمده از آنها منتظر خدمتی باشند که باعث عمران سواحل گردد و بواسطه همین تحصیلات کم از اخلاق و آداب پدری خود خارج شده و به دنیای متمدن هم نرسیده در عالم برزخ مانده اند. از این جوان های نتیجه بدست نمی آید... ».

«... اهالی بوشهر همه قسم میل به اصلاحات دارند، ولی چه کنند که بیکاری طهرانی ها[تهرانی ها] صندلی ریاست حتی یک اداره دولتی هم برای آنها نگذارده است. در زمان حکومت موقرالدوله، چون این شخص تا یک اندازه مایل به عمرانی مقر حکومتی خود بوده، با سرمایه همین بوشهری ها، کارخانه چراغ برق در بوشهر تاسیس نمود، با سرمایه همین بوشهری ها مریض خانه مفصل عالی بنا کرد. بوشهری مایل به همه قسم آبادانی شهر خود هست، ولی معلم لازم دارد، معلم ندارد. توده ملت هم از مرحمت و الطاف دولت یک مشت بی سواد و جاهل هستند که وظیفه خود را نمی دانند. فقط از روی انصاف یک احساسات بی آلایش دارند ولی متاسفانه این احساسات هم بواسطه خلطه و آمیزش با طهرانی ها[تهرانی ها] که جدیداً وارد بوشهر شده و می شوند محو می شود و مخلوط می شود، با یک احساساتی که امروزه فقط در محیط کثیف طهران[تهران] باقی است. اهالی بوشهر تا چند سال گذشته عرق خور یا مشروب خور نداشتند، اگر بود خیلی کم و انگشت شمار، اگر در بوشهر، کسی، مست را می دید، فرار می کرد. ولی متاسفانه بواسطه همین جوان های تازه وارد از پشت کتل، اخلاق بوشهری هم فاسد گشت... خرابی از مرکز است و بس، آب از سرچشمه خراب است باید سرچشمه را تعمیر کرد باید طهران [تهران] را عوض کرد تا ایران تعمیر شود...».

این «یک نفر[جوان] بوشهری» درخواست و مطالبه گری خود را در روزنامه حبل المتین به گوش مسئولین وقت رسانید و از خاک و سرزمین خود دفاع کرد. امروز هم جوان بوشهری باید مطالبه گر باشد حق و حقوق خود را مطالبه نماید و برایش تلاش کند. تا شاهد آبادانی هر چه بیشتر سرزمین نیاکان خود باشیم. نه اینکه بار مناطق محروم را همچنان بعد از گذشت صد سال بر دوش داشته باشیم و فقط آه و ناله نماییم.

کلیدواژه

بوشهر

امید زاهد

حبل المتین

ارسال نظرات

captcha