بوشهری ها / غلامعلی زارعی | زمانی از عید کرهایها گذشته بود.
تویو، ایدرو، جیجیسی و دایلیم (TIGD) مجری فاز چهار و پنج طرح توسعه میدان گازی پارس جنوبی بودند. پالایشگاهی که در دولت اصلاحات و با سرمایه «انی» ایتالیا و شراکت پتروپارس و نیکو از ایران ساخته شد و رکورد کمترین زمان ساخت یک پالایشگاه در پارس جنوبی را شکست.
لیدر کنسرسیوم ساخت با شرکت دایلیم بود و چند وقتی بعد از عید کرهایها تصمیم گرفتیم برویم و رهبر کنسرسیوم را ببینیم.
آقای «لی» مردی کوتاه قامت، میانسال با تناسب اندام و موهایی که تک و توکی از آن سفید شده بود. از سنش جوانتر میزد و با ادب ویژه کرهایها ما را در دفترش پذیرفت. کانکسی محقر در میانه کارگاه بزرگ پالایشگاه فازهای ۴و ۵.
سفره هفت سین در گوشه اتاقش نظرم را جلب کرد با سیب سرخی که پلاسیده بود.
گمان میکنم عید کرهایها و عید نوروز ما با اندکی تقدم و تاخر به لحاظ زمانی به هم نزدیک بود.
از هفت سین و عید نوروز پرسیدم تا سر گپمان باز شود.
اطلاعات خوبی از نوروز در مناطق ایران داشت و بسیاری از شهرهای ایران را به خوبی میشناخت. این موضوع مرا به سوالات بعدی کشاند و اینکه این همه شناخت را چطوری به دست آورده.
گویا راغب شده بود که سفره دلش را باز کند و حرفهایی که در جلسات کاری با متولیان نگفته بود را به ما بگوید.
مستر لی گفت: من دیر وقتی است در ایرانم. بیشتر از آنکه در کره باشم اینجا هستم.
گفت: وقتی خیلی جوانتر از امروز بودم با عناوین گوناگون با شرکت دایلیم در جم کارم را شروع کردم. پالایشگاه ولیعصر کنگان که بعدها فجر جم نام گرفت.
از وضعیت کار در فاز ۴ و ۵ حرف زد و از ایرانیها که مشتاق یادگیری هستند و شرکتهایی که به سبب کار در عسلویه با نظم و وظیفه شناسی بینالمللی ورزیده شدهاند. پیشبینی میکرد ایرانیها به زودی میتوانند بدون لیدری خارجیها پالایشگاه بسازند و شرکتهای گوناگون به تجربه کافی رسیدهاند که خودشان بتوانند کار را دست بگیرند.
از دوست داشتن ایرانیها و مرام و معرفت ایرانیها گفت و از دوستیهایی که در زمان حضورش در ایران با افراد گوناگون شکل گرفته و به رفت و آمدهای خانوادگی کشیده است و...
کمی هم درد دل کرد و کمی هم تاسف خورد که ایرانیها درک درستی از واقعه پارس جنوبی ندارند و فرصت سوزی میشود و دوباره کاری و تحمیل هزینههای اضافی و...
کنجکاو بودم درد دلش را بشنوم برای همین اصرار داشتم که زودتر برود سراغ این بخش از صحبت هایش.
لی گفت: وقتی در جم کار میکردیم به دلیل جنگ ناچار بودیم بسیاری از کارها را با دقت و با رعایت جوانب مختلف شرایط جنگ پیش ببریم.
از کار در شب تا مواظبت از اینکه از اطلاعات مکان و پروژه جاسوسی نشود تا مواجهه با کارگرها و مردم محلی که متوقع بودند و باید ملاحظات آنها هم دیده میشد و گاه رویارویی ناخواسته با مردم عصبانی و...
لی گفت: با وجود این ما با جدیت کار میکردیم و متعهد بودیم در زمان مشخص کار را به پایان برسانیم اما محل اجرای پروژه در کوهستان بکر جم و ریز لو رفته بود و عراق تلاش داشت تا به هر نحو جلوی پیشرفت کار را بگیرد.
لی گفت: یک روز هواپیماهای عراقی به پروژه رسیدند و موفق شدند بمبهای خود را بر فراز پالایشگاه رها کنند.
او با تاثر گفت: من در پروژه جم چهار تن از مهندسان ارشدم را از دست دادم. شما به کشتههای جنگ خودتان میگویید شهید و آنان را تکریم میکنید اما مهندسان من که برای کار در ایران و در محل پروژه در بمباران عراقیها کشته شدند، شهید لقب نگرفتند.
او متاثر بود از برخوردهای چندگانه ما با مسائل یکسان.
حزنش مرا به فکر فرو برد اما چه چارهای داشتم جز همدردی. با او همدردی کردم و آفتاب که به درون خلیج فارس غوطه خورد کار ما هم تمام شده بود و بلند شدیم که برویم. از سفره محقری که برای عید کرهای در کنار هفت سین ایرانی چیده بود شیرینی مخصوص عیدشان را تعارف کرد.
با خنده گفت: این گرانترین شیرینی کرهای است و تا به حال به ایرانیها تعارف نکرده.
شیرینیهایش را قبول کردم و به سبک خودش تعظیم کرده و از دفتر لی در کانکسی محقر در میانه فاز ۴ و ۵ بیرون زدم تا در هوای اردیبهشت عسلویه راه بروم و به لی و لیهایی فکر کنم که در کشور ما حرفهای زیادی در سینه انباشتهاند اما ما به قدر بضاعت یک خبر فقط میتوانیم اعداد و ارقام و احجام و زمان کارهاشان را بازگو کنیم و در محیط خشن صنعت و کارگاههای شلوغ فرصتی برای همدلی و رفاقت بیشتر نمییابیم.
لی بیشتر از من و بسیاری چون من نگران بود که کار در زمان مقرر و با هزینه کمتر انجام شود. چیزی که تحت رهبری او در فازهای ۴ و ۵ عملی شد. خدمتی که کم از تلاشهای بسیاری از هم وطنان ما نبود و نیست.
بعدالتحریر | کره جنوبی، کشوری در بخش جنوبی شبهجزیرهٔ کره در شرق آسیا با قدمتی بسیار که در سالیان اخیر خود را به دسته برتر کشورهای در حال توسعه رسانده است.
چطور این کشور که زمان جنگ کنار ما بود و در پارس جنوبی، در بازار وسایل خانگی، خودرو و... همکار ایران بود به جایی رسید که پول نفت ایران را بلوکه کرد؟
مشخص است این بازیگر قهار را از بازی ایران خارج کردند و چه بسا خودمان هم کمک کردیم که مناسباتمان با این کشور استراتژیک به بن بست برسد.
منبع : پیام عسلویه
عکس