بوشهری ها / «ایرج صغیری» بر اثر ایست قلبی در بیمارستان پیوند ابن سینای شیراز در ۷۸ سالگی درگذشت. او با «قلندرخونه» تئاتر بوشهر را در دهه ۵۰ در کشور زبانزد خاص و عام کرد و بهدلیل اجرای منحصربهفرد این اثر، توانست شیوه متفاوتی از نمایش آیینی را در این دهه به رخ بکشد.
به گفته سیدمحسن حسنزاده، منتقد تئاتر، «این نمایش برای نخستینبار در سال ۱۳۵۴ در نهمین جشن فرهنگ و هنر شیراز اجرا شد که به جای اینکه از روی صحنه تئاتر آغاز شود از سالن انتظار دانشکده ادبیات شیراز (پردیس ارم) شروع شد و دسته عزادار سینهزنان، با نواختن سنج و دمام و بوق شاخی درحالیکه پیشاپیش آنها دو تن عَلَم بهدست حرکت میکردند، داخل تالار شدند. چند تن از بازیگران عود میسوزاندند و گلاب میپاشیدند و به سمت صحنه میرفتند.
عبور دسته عزاداران از میان تماشاگران در سالن انتظار مثل عبور آنها از کوچههای بوشهر بود. با این آغاز از همان لحظه نخست بر این موضوع تأکید میشد که مراسم عزاداری عنصرِ عمده نمایش است. قلندرخونه سپس در مهر همان سال در سالن اصلی تئاتر شهر و در آبان در سالن ۲۵ شهریور تماشاخانه سنگلج به روی صحنه رفت. «قلندرخونه» به ۱۷ فستیوال جهانی دعوت و بهعنوان نمایش برگزیده سال ۱۳۵۴ معرفی شد. پس از اجرای این نمایش و تأثیر آن، ایرج صغیری از سوی رسانهها و منتقدان عنوان «پدر تئاتر آیینی ایران» لقب گرفت.
صغیری پس از آفرینش «قلندرخونه»، نمایشنامههای دیگری چون «محپلنگ»، «سرباز»، «شب شولای عبدالرحمن»، «مادربزرگ» و… را نوشت. وی در کنار تئاتر، از سینما و داستاننویسی بازنماند و در عرصه سینما اثری چون «سفر غریب» را آفرید و در عرصه داستان هم «خالو نکیسا، بنات النعش و یوزپلنگ»، «خلخال شوم»، «آواز تیتروها» … را راهی بازار کرد. صغیری البته تنها به خلق این آثار اکتفا نکرد و بخش اعظمی از عمر خود را صرف نوشتن مقالات پژوهشی در حوزه فرهنگ، هنر و آیینهای بومی بوشهر کرد تا بدین شکل دین خود را به فرهنگ و هنر جنوب ادا کند.
ایرج صغیری متولد اول آذر ۱۳۲۵ در بوشهر بازیگر، کارگردان، نمایشنامهنویس و داستاننویس جنوبی بود. او با بازی در نقش ابوذر در تئاتری که با همکاری داریوش ارجمند و نظارت علی شریعتی در دانشگاه فردوسی و حسینیه ارشاد اجرا شد، توانست مهارت خود را به نمایش بگذارد و به محبوبیت دست یابد. این هنرمند ظهر روز دوشنبه، ۱۰ شهریور جاری پس از تحمل یک دوره طولانی بیماری در بیمارستان ابوعلیسینای شیراز جان به جانآفرین تسلیم کرد. جهانشیر یاراحمدی، رئیس انجمن هنرهای نمایشی استان بوشهر پیش از این در گفتوگویی استاد صغیری را ستون تئاتر بوشهر و بنیانگذار تئاتر آیینی در ایران خوانده و تاکید کرده بود که «استاد صغیری نه تنها به تئاتر بوشهر خدمت زیادی کرد، بلکه در تعالی فرهنگ و هنر بوشهر نقش بیبدیلی را ایفا کرد. بیشک برشمردن خدماتی که او به فرهنگ و هنر استان کرده نیاز به تدقیق و حوصله فراوان دارد.»
نام صغیری در تئاتر ایران ماندگار است
جهانشیر یاراحمدی، نویسنده و پژوهشگر جنوبی که در این سالها پژوهشهای عمیق و ژرفی را در عرصه هنر نمایش و تعزیه استان بوشهر انجام داده، با تسلیت درگذشت ایرج صغیری، نبود وی را ضایعه جبران ناپذیری برای جامعه هنری و تئاتری جنوب کشور توصیف کرد و به خبرنگار ایبنا در بوشهر گفت: تا زمانی که هنر تئاتر در این سامان جریان دارد، نام و یاد ایرج صغیری زنده خواهد ماند. صغیری در تئاتر ایران کاری کرد که تا پیش از این کسی آن را انجام نداده و تجربه نکرده بود. او در ایام جوانی با اتکا بر دانش و تجربهای که از نمایشهای آیینی و سنتی و تعزیه داشت و همچنین تولید آثار مدرن و غربی، پی به این مهم برد که راه ماندگار تئاتر ایران این است که از بستر فرهنگی خودمان خلق کنیم.
به عقیده وی، هر اثری که نشات گرفته از بستر فرهنگی و جغرافیایی هر قومی باشد، قطعاً این اثر همیشه زنده خواهد ماند. صغیری با همین ایده به سراغ تولید «قلندرخونه» در سال ۱۳۵۴ رفت و خیلی زود نتیجه گرفت. او با نمایش این اثر در جشن هنر شیراز تحسین همه هنرمندان جهان و ایران را که در این رویداد حضور داشتند، برانگیخت و همانجا رسماً اعلام کرد که «راه نجات تئاتر ایران، رجوع به آیینها و سنتهای ماست.» صغیری در پنج، شش دهه بعد از تولید این اثر همواره در این مسیر قدم برداشت؛ چه در آثار نوشتاری، چه آثار تئاتری و چه آثار پژوهشی و… هرگز از این ایده فاصله نگرفت.
یاراحمدی تاکید کرد: از این دید من، ایمان به این ایده و فکر فرهنگی مهمترین اتفاقی است که در زندگی یک فرد میتواند وجود داشته باشد و او را جاودانه کند. درست مانند مسیری که صغیری رفت و به همین دلیل ماندگار و جاودانه شد. صغیری برای اولین بار تئاتر بوشهر هم به ایرانیان و هم به جهانیان معرفی کرد. به جرات میگویم ما تا پیش از آفرینش «قلدرخونه» نام و نشانی در تئاتر ایران نداشتیم. از این رو، «قلندرخونه» صغیری نقطه آغازی برای اتفاقها و این رویدادهای تئاتری این منطقه است.
برای «قلندر» تئاتر ایران
در پی درگذشت این هنرمند جنوبی، همچنین شاهین بهرامنژاد، فعال فرهنگی و مجری و گوینده بازنشسته صدا و سیمای مرکز بوشهر که از دوستان نزدیک صغیری است، با انتشار یادداشتی با عنوان «برای قلندر تئاتر ایران»، اندوه خود را از درگذشت این هنرمند باتجربه و پیشکسوت تئاتر جنوب بروز داد. وی در این یادداشت نوشته است: «نام ایرج صغیری در فرهنگ و هنر ایران، چونان چراغی منور از برج بندر در دل تاریکی امواج خروشان دریا میدرخشد. او از کوچههای قدیمی بوشهر برخاست؛ از محله شِکری، از همان کوچههایی که نوای دمامهای محرم و تشباد داغ جنوب در آن جاری است. از همان کودکی، جهان او با آیینها و آواهای بومی شکل گرفت و بعدها این میراث را چون گوهری در صحنهی تئاتر ایران نشاند.
صغیری، کاشف «روح آیینی» در تئاتر ایران بود. در سال ۱۳۵۴ نمایش «قلندرخونه» در حالی بر صحنهها درخشید که موج غربگرایی بر فضای تئاتر و نمایش ایران میتاخت، او بیپروا از سینهزنی، دمامنوازی و اصطلاحات بومی بهره گرفت و از کوچههای بوشهر پلی زد به تالارهای معتبر پایتخت. تا آنجا که «قلندرخونه» با دعوتنامه ۱۷ فستیوال جهانی، مواجه گشت.
پس از آن، صغیری آثار دیگری چون «محپلنگ»، «شب شولای عبدالرحمان» و «سرباز» را آفرید؛ هرکدام برگ سبزی در دفتر تئاتر ایران. آثار مکتوبش از «خالو نکیسا» تا «خلخال شوم» گواهی است بر آنکه صغیری تنها در صحنه نایستاد، که در ادبیات نمایشی نیز رد پای خویش را جاودانه ساخت. او «ابوذر» را در حسینیه ارشاد زنده کرد، با همکاری داریوش ارجمند و در سایه نگاه علی شریعتی. همان نقش، او را به محبوبیتی رساند که نشان داد تئاتر میتواند با باورهای اجتماعی و دینی درآمیزد و همچنان جذاب و ماندگار بماند.
اما امروز که استاد صغیری از کره خاکی پرکشیده، یاد ما پر از بیتابی است. مدام در ذهن خود این پرسش را مرور میکنم که: «مگر میتوان قلندر صحنهها را دیگر در این اقلیم نداشته باشیم؟» او چون نخلهای بوشهر است؛ شاید در برابر طوفان خم شود، اما هرگز نمیشکند. اگرچه تنش دیگر در میان نباشد، اما جان آثارش در هوای این سرزمین جاری است.
ایرج صغیری را میتوان «پدر تئاتر آیینی ایران» خواند؛ پدری که فرزندانش، نسلهایی از دهههای مختلف را مرشد و راهنماست. شاگردانی که از مکتب او برخاستند، امروز چراغ راه تئاتر ملیاند. ثبت «قلندرخونه» در فهرست میراث ناملموس ایران در اردیبهشت ۱۴۰۴، تنها تائیدی دوباره بر این حقیقت است که آثار او نه متعلق به یک شهر یا یک نسل، که میراثی ملی و تاریخیاند.
ای استادِ نستوه، صحنه تا همیشه به صدایت محتاج است. بوشهر به قلم و قدمت همواره میبالد؛ چرا که اگر «قلندرخونه» خانهی قلندرهاست، تو خود قلندرِ خانهی دلهای ما هستی. یاد قلندرِ صحنهها، تا ابد جاری است.»
به زودی جزئیات و زمان و مکان مراسم تشییع و خاکسپاری ایرج صغیری، پدر تئاتر آیینی ایران اطلاعرسانی خواهد شد.
عکس