بوشهری ها /صدیقه بهزادپور – روزنامه نگار/درحالی که هنوز مدتی از خبر پرداخت پاداشهای مقاومت و... در منطقه پارس جنوبی طی جنگ دوازده روزه با اسرائیل به برخی از افراد به طور خاص نگذشته است، خبر تعویق حدود پنج ماهه حقوق ومزایای برخی از کارگران در این منطقه به ویژه فاز ۱۴ پارس جنوبی همگان را در شگفتی از اینهمه تبعیض فرو برده است که این منطقه با درآمدهای مطلوب از شرکتهای فعال در حوزه های نفت، گاز، پتروشیمی و ... چرا نباید با وجود تجربه کار در شرایط دشوار وهوای گرم و ... بعد از گذشت پنج ماه هنوز موفق به دریافت حقوق و مزایای خود نشوند و به این ترتیب زندگی هزاران کارگر و خانوادههایشان را با مشکلات جدی روبهرو کرده است.
بهعنوان بزرگترین میدان گازی جهان، همواره نمادی از توانمندی صنعتی و اقتصادی ایران بوده است، این میدان عظیم که مشترک با کشور قطر است، در سالهای گذشته نقش حیاتی در تامین انرژی کشور و ارزآوری برای اقتصاد ایران داشته است. با این حال، پشت پرده این پروژه عظیم، مشکلات و بحرانهایی نهفته است که اغلب کمتر دیده میشود. یکی از این مسائل، تاخیرهای طولانی در پرداخت حقوق کارگران و پرسنل شاغل در پروژههای مختلف این منطقه است. خبر تاخیر پرداخت پنج ماهه برخی کارگران به ویژه در فاز ۱۴ پارس جنوبی موجی از حیرت از پارادوکس پاداشهای آنچنانی به بهانه های مختلف و دستمزدهای صفر در تقریباً نیمی از سال ایجاد کرده است و به دنبال پاسخی برای این ابهام که؛ یک بام وچندین هوا تا به کی ادامه خواهد داشت؟
در حقیقت پرسش اساسی این است که چرا در پروژهای که بخش بزرگی از درآمدهای ملی را تامین میکند، پرداخت حقوق کارگران باید تا پنج ماه به تأخیر بیفتد؟ کارشناسان حوزه نفت و گاز معتقدند که این مشکل تنها به «کمبود منابع مالی» خلاصه نمیشود، بلکه نشانهای از ضعف ساختاری در مدیریت پروژهها و اولویتبندی بودجههاست. فازهای پارس جنوبی بهعنوان پروژههای عظیم مهندسی، تامین و ساخت و ... اغلب درگیر زنجیرهای پیچیده از پیمانکاران و زیرپیمانکاران هستند. تأخیر در تخصیص منابع از کارفرما به پیمانکار، و از پیمانکار به کارگران، باعث میشود که دستمزد نیروهای انسانی آخرین حلقه این زنجیره، ماهها پرداخت نشود.
به گفته کارگران فاز ۱۴ پارس جنوبی بارها با وعدههای تکراری مواجه شدهاند، آنها نه تنها به دلیل شرایط سخت کاری و محیط طاقتفرسای صنعتی تحت فشار هستند، بلکه بیاعتمادی نسبت به آینده شغلی و امنیت مالیشان افزایش یافته است. چنین شرایطی میتواند روحیه کاری را تضعیف کرده و کیفیت پروژهها را تحت تأثیر قرار دهد. از این رو، مشکل پرداخت دستمزدها صرفاً یک مسئله صنفی نیست و قطعاً ادامه چنین روندی میتواند پیامدهای سنگینی برای کل پروژههای پارس جنوبی و حتی اقتصاد کشور داشته باشد، چرا که وقتی نیروی انسانی انگیزه خود را از دست بدهد، پیشرفت پروژهها با کندی مواجه میشود، و در عین حال هر تأخیر در بهرهبرداری از فازهای گازی، به معنای از دست دادن سهم بیشتر از میدان مشترک در مقابل قطر است؛ کشوری که با سرعت و سرمایهگذاری گسترده در حال توسعه بخش خود از میدان است.
بر این اساس، پرداخت دستمزدها، حداقل شاخص برای تداوم با انگیزه کار کردن است و قطعاً این موضوع نهتنها یک معضل انسانی، بلکه یک تهدید برای آینده صنعت گاز کشور است و چنانچه شرکتهای پیمانکاری نتوانند به تعهدات خود عمل کنند، باید سیستم نظارتی و کارفرمایی پاسخگو باشد و سازوکارهایی برای تضمین حقوق کارگران ایجاد کند.
تاخیر حقوق کارگران در برخی از فازهای منطقه پارس جنوبی در حالی رخ داده است که شرکتهای دیگر تاخیر نداشته اند و از سوی دیگر برخی از افراد نیز در جنگ اسرائیل و ایران، موفق به دریافت پاداش مقاومت شده اند، این در حالی است که جیب کارگران مذکور حتی از دریافت حقوق عادی خود نیز خالی است. حال پرسش اینجاست که آیا مشکلات مالی این شرکت ریشه در ساختار اقتصادی دارد یا سوءمدیریت داخلی و عدم اولویتبندی صحیح منابع؟
این مشکل قطعاً یک زنگ خطر برای وزارتخانه های کار، نفت و نهادهای نظارتی است، که بعنوان نهادهای مسئول یا بهعنوان کارفرمای اصلی این پروژهها باید مسئولیت مستقیم در قبال حقوق کارگران داشته باشد و چنانچه پیمانکاران توانایی پرداخت بهموقع دستمزدها را ندارند، لازم است که وزارتخانه سازوکاری برای تامین این حقوق و جلوگیری از تأخیرهای طولانی ایجاد کند.
بحران تاخیر در پرداخت دستمزدها در فاز ۱۴ پارس جنوبی تنها یک مشکل مقطعی نیست، بلکه نشانهای از چالشهای عمیقتر در ساختار مدیریت پروژههای ملی است. برای حل این بحران، نیاز به اصلاحات اساسی وجود دارد و باید با شفافیت مالی، نظارت دقیقتر بر عملکرد پیمانکاران، و ایجاد صندوقهای حمایتی برای تضمین حقوق کارگران در شرایط بحران به این شرایط پایان داد، چرا که بدیهی است؛ کارگران، بهعنوان ستون اصلی هر پروژه صنعتی، باید احساس امنیت مالی و احترام داشته باشند. بیتوجهی به حقوق و معیشت آنها، نه تنها از نظر انسانی ناپذیرفتنی است، بلکه آینده پروژههای حیاتی کشور را نیز تهدید میکند.
عکس