بوشهری ها /صدیقه بهزادپور – روزنامه نگار/ همزمان با قرارگیری در شدیدترین بحران کم آبی و و چالشهای جانبی دیگر مانند ریزگردها و افزایش دمای شدید و... دشتستان بوشهر به صحنه نبردی خاموش تبدیل شده است؛ نبردی برای زنده نگه داشتن نه تنها انسانها، که گنجینههای زنده طبیعت جنوب ایران از آن مصون نمانده اند. اقدامات نوآورانه و گاه دردسرساز در این منطقه، از احیای قناتهای خاموش تا کاشت گیاهان بومی مقاوم، تنها بخشی از تلاش برای حفاظت از زیستبومی است که حیات وحش بوشهر، نگین ناپیدای ارزشمندی آن است
دشتستان، آزمایشگاه زنده سازگاری با کمآبی
همزمان با گرمای سوزان استان بوشهر، دشتستان اما با انباشت مشکلات فراوان چون؛ فشار بیامان چاههای غیرمجاز و فرونشست زمین و ...، جرقههای امید از پروژههای محلی که نفسهای آخر طبیعت را ثبت میکنند. اقدامات اخیر در این منطقه، فراتر از مدیریت منابع آب، به دنبال ترمیم پیوند گسسته بین انسان و محیط زیست است. کامبیز عبدالهی سرپرست اداره حفاظت محیط زیست شهرستان دشتستان از آبرسانی به آبگیرهای طبیعی دشتستان با مشارکت جوامع محلی خبر داد و گفت: این اقدام با هدف حفظ زیستگاههای حیاتوحش و تأمین آب مورد نیاز گونههای جانوری صورت گرفته است. به گفته کارشناسان؛ در بحران کمآبی بوشهر، نادیده گرفتن حیات وحش، تیشه زدن به ریشه بقای انسان است. گونههای منحصربهفرد این استان، تنها زیباییهای طبیعت نیستند؛ آنها شاخصهای سلامت اکوسیستم و ضامن خدمات حیاتی به انسانها هستند. تنوع جالب گونه های حیوانی در بوشهر از جبیر؛ «آهوی کویری»، در دشتهای دشتستان و دیر تا گربه سانان ارزشمندی مانند «پلنگ ایرانی» (هرچند نادر) و «کاراکال» در ارتفاعات، از پرندگان مهاجر و بومی تالاب حله مانند «فلامینگو» و «اگرت» تا خزندگان منحصربه فردی چون «افعی شاخدار» و... به اعتقاد بسیاری از فعالان در عرصه زیست محیطی، موزه زندهای است که خشکسالی آن را نشانه رفته است و در این میان به نظر می رسد ملجایی به جز انسان در شرایط کنونی برای گذر از این شرایط ندارند. در غیراینصورت حیات وحش با خطرات جدی مواجه می شوند و با کاهش گونه های مختلف در این بازه زمانی به دلیل بحرانهای اقلیمی، تهدید امنیت غذایی و زیست محیطی کشور را تهدید می کند و از سوی دیگر تعادل زیست محیطی جانواران و قطعاً در ادامه انسان را خطرات جدی روبرو می کند.
تهدید منابع درآمدی توریسم طبیعت گردی
از طرفی، توریسم طبیعتگردی؛ و حیات بکر در بوشهر که به عنوان یکی از مقاصد گردشگران طرفدار محیط زیست و حیات جانوری شناخته می شوند، با چالشهای غیرقابل برگشت روبرو می شوند. قطعاً تماشای جبیر در پناهگاه حیات وحش نایبند یا پرنده نگری در تالاب حله، پتانسیل عظیم اقتصادی برای جوامع محلی دارد، از این رو حفاظت از این گونهها، حفاظت از منبع درآمد پایدار و ایجاد انگیزه برای جوامع در حفظ زیستگاههاست و بدیهی است؛ نابودی حیات وحش، به معنای مرگ این چرخه اقتصادی نوپاست. از طرفی پوشش گیاهی بومی؛ به اعتقاد کارشناسان به عنوان سپر مقابله با بیابانزایی محسوب می شود و گونههای جانوری مانند جبیر و زنبورهای محلی، با چرای انتخابی و پراکنش بذر، به حفظ و تجدید حیات گیاهان بومی مقاوم به خشکی مانند کهور و کُنار کمک میکنند. این پوشش گیاهی، خط مقدم مبارزه با فرسایش خاک و هجوم شنهای روان به زمینهای کشاورزی و روستاهاست و از این رو، نابودی حیات وحش، این سپر طبیعی را میشکند.
تلاقی بحران آب و بقای حیات وحش در دشتستان
بر اساس این گزارش؛ اقدامات دشتستان، در سایه بحران شدید آب، مستقیمترین پیوند را با سرنوشت حیات وحش دارد. در حقیقت چشمهها و آبشخورها؛ خون در رگ خشکیده طبیعت را جاری می کند و مطمئناً پروژههای احیای قناتها و چشمهها با مشارکت مردم، تنها آب شرب روستاها را تأمین نمیکند، بلکه این منابع، آخرین پناهگاههای آبی برای جبیر، پرندگان و سایر جانوران در فصلهای خشک سال هستند، و همچنین با احیای پوشش گیاهی؛ زنجیره غذایی را بازمیگرداند و به این ترتیب تلاشهای صورت گرفته دربوشهر برای کاشت گیاهان بومی کمآببر (مانند کُهور و آکاسیا) و حفاظت از مراتع باقیمانده، مستقیماً به معنی بازسازی «سفره غذایی» برای علفخوارانی مانند جبیر و سپس گوشتخوارانی است که به آنها وابستهاند تلقی می شود. از طرفی این اقدامات باعث کاهش تنش انسان و حیوانات می شود. چرا که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان؛ کمبود آب و خشکیدن مراتع، حیوانات وحشی مانند جبیر را به سمت مزارع و باغات نزدیک به سکونتگاههای انسانی سوق میدهد که منجر به برخورد و شکار آنها میشود، اما تأمین آب و علوفه در زیستگاههای طبیعی (از طریق اقداماتی مانند ایجاد آبشخورهای ایمن در پناهگاه نایبند) و تقویت پوشش گیاهی بومی، این تنش را کاهش میدهد.
این گزارش همچنین حاکی است؛ تالاب حله؛ آیینه تمامنمای بحران کم آبی و نوسانات اقلیمی در منطقه به شمار می آید. بر این اساس، تالاب بینالمللی حله در شمال بوشهر، که حیاتش به جریان آب رودخانه حله وابسته است، نمونه بارز این ارتباط ناگسستنی است. در حال حاضر، کاهش آب ورودی، این زیستگاه پرندگان مهاجر و آبزیان را خشک کرده و بر کل زنجیره غذایی منطقه اثر گذاشته است، اما اقدام اخیر دشستان برای احیاء آبگیرهای طبیعی، امیدهای جدیدی برای این ایجاد کرده که احتمالاً جانی دوباره به این تالاب حیاتی دهد
احیاء آینده با قطره های امروز
این گزارش حاکی است؛ دشتستان بوشهر امروز بیش از یک منطقه جغرافیایی، نماد انتخاب دشوار انسان در برابر طبیعت است. اقداماتی که در دل این دشت جریان دارد، از احیای قناتهای پدران تا حفاظت مشارکتی از چشمهها و تغییر الگوی کشت و... تنها راهکارهای فنی برای مدیریت آب نیستند؛ آنها تلاشی آگاهانه برای حفظ احیاء زیست انسانی وجانوری جنوب ایران هستند، قطعاً اهمیت حیات وحش بوشهر، از جبیر چابک تا هوبرههای پروازکننده بر فراز تالاب، فراتر از زیبایی است. این گونهها چرخههای طبیعت را میگردانند، خاک را زنده نگه میدارند، آفات را کنترل میکنند و امیدی برای اقتصاد طبیعتگردی ایجاد میکنند. هر قطره آبی که در دشتستان صرفهجویی میشود، هر چشمهای که احیا میگردد، و هر درخت کهوری که کاشته میشود، پاداشی دوگانه برای نجات زندگی روستاییان و دادن فرصتی برای نفس کشیدن به همزیستان وحشی آنها به همراه دارد.به باور همگان؛ آینده بوشهر در گرو درک این پیوند ناگسستنی است، چرا که راه دشتستان، اگرچه پرچالش، نشان میدهد که نبرد با خشکسالی، تنها با احیای همزمان منابع آب و احترام به حقوق تمام ساکنان زمین، انسان، گیاه و جانور ممکن است.
عکس