بوشهری ها /الهام بهروزی | یکی از نقاط قوت سی و ششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، بازگشت ناشران قهرهکرده با آن بود و همین مسئله به جذابیت آن افزوده بود تا جایی که غرفههای برخی از این ناشران جزء شلوغترین و بابرنامهترین غرفههای نمایشگاهی شده بود. در این دوره، هرچند روزهای ابتدایی استقبال مردمی کمفروغتر بود اما در روزهای پایانی بازدیدها بیشتر و بیشتر شد ولی نکتهای که چشمگیر بود، این بود که اغلب بازدیدکنندگان، به بینندگانی برای تماشای تازههای نشر و غرفههای رنگاوارنگ از هر دستی مبدل شده بودند تا خریدارانی پرانگیزه و دارای قدرت خرید!
با اینکه در کنار اختصاص بنهای خرید برای گروههای خاص، خود ناشران هم اغلب تخفیف 20 درصدی گذاشته بودند اما اینها هم محرکی برای خرید کتاب نشده بود و با توجه به حجم جمعیتی که به نمایشگاه آمده بودند، انتظار میرفت که کتابهای خریداریشده بیشتری در دست بازدیدکنندگان دیده شود که البته این احتمال هم وجود داشت که اغلب آنها خریدهای خود را در بخش مجازی نمایشگاه انجام میدادند تا با فراغبالی و سبکباری در میان غرفههایی که گشت و گذار شناختی در میان آنها دستکم ساعتها زمان میطلبید، قدم بزنند.
به هر روی، در ایستگاه سی و ششم نمایشگاه کتاب تهران بیش از 1500 ناشر مرکزنشین، 500 ناشر شهرستانی و بیش از 50 ناشر خارجی با تازهها و نوبرانهها و دستاوردهای چندین ساله خود در حوزه نشر حضور یافته بودند تا بار دیگر شوری را در میان جامعه بحرانزده کمتر کتابخوان امروزی بیافرینند؛ شوری که هر بار در پسِ تورمها و گرانیها رنگباخته است.
---
در میان گشت و گذارمان در نمایشگاه با برخی از ناشران و فروشندگان گپ و گفتی کوتاه داشتیم، اغلب از بیمیلی بازدیدکنندگان نمایشگاه به خرید حضوری کتاب میگفتند و تنها مخاطبان کتابخوان را خریدار میخواندند. در ادامه اما با محمد ولیزاده، مدیر نشر «بامداد نو» که شعرپژوه و نویسنده جنوبی است و نقش پررنگی در حوزه ادبیات ایران و بازشناسی چهرههای ادبی جنوبی و استعدادهای نوی این منطقه در همه این سالهای ایفا کرده است، گپ و گفت مفصلتری داشتیم.
وی که از اواخر دهه هفتاد فعالیت خود را در حوزه نشر با همکاری با نشرهای «نیمنگاه»، «آیینه جنوب» و «داستانسرا» شروع کرده است، در سال 1392 با تاسیس نشر «بامداد نو» جدیتر و مستقلتر به عرصه انتشار کتاب بهویژه در حوزه ادبیات روی آورده است. ولیزاده از سال 1375 یعنی از دوره دانشجویی تا امروز در نمایشگاه کتاب تهران حضور یافته است و شناخت کاملی از فرایند و تحولاتی که در این رویداد بزرگ کتابمحور در همه این سالها روی داده، دارد.
او از سال 1379 در نمایشگاه کتاب تهران در نقش ناشر حضور فعالی داشته و تنها در سه ساله اخیر بنا به دلایلی آگاهانه در این رویداد به عنوان ناشر شرکت نکرده است ولی حتی در همین سالها هم به عنوان مخاطب کتاب همچنان به نمایشگاه آمده بود. این نویسنده و پژوهشگر جنوبی سرانجام در سی و ششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در سال 1404 حاضر شد تا بار دیگر بسان گذشته معرف تازههای نشر خود و بسترساز برنامههایی با حضور نویسندگان و شاعران همکار با نشر بامداد نو در غرفه کوچک اما صمیمی خود باشد.
محمد ولیزاده، این دوره از نمایشگاه را یکی از بینظمترین دورهها خواند و در این باره به رویداد پارس گفت: برای این گفته دلایل زیادی دارم ولی قبل از آن باید اشاره کنم که حضور من در نمایشگاه کتاب بیشتر به خاطر نمایش آثار و دیدار دوستان و اهالی قلم است که همدیگر را ببینند و با هم گفتگو کنند. همانطور که در غرفه ما میبینید، هر روز با حضور یکی از جوانان یا پیشکسوتان، فارغ از شهرت یا کمنامی و گمنامی، نشستی برگزار میکنیم. برای مثال، در غرفه «بامداد نو» یک نویسنده چاپ اولی با یک کتاب مثل آقای احمد بیباک یا خانم مریم سیدافقهی را کنار استاد کاظم ساداتاشکوری قرار میدهیم که بیش از سن مولفان نامبرده، کتاب دارد. هدفم هم این است که بگویم فروش هیچوقت برایم مهم نبوده، اما امسال از لحاظ فروش هم وضعیت افتضاح است.
---
وی ادامه داد: بخشی از این مسئله به بینظمی نمایشگاه و وضعیت اقتصادی برمیگردد. اقتصاد خیلی مهم است؛ امسال به تجربه میبینم که مردم به غرفه میآیند و کتابها را نگاه میکنند، اما توان خرید یک کتاب سیصد هزار تومانی را هم ندارند، در حالی که این قیمت جزء کتابهای نسبتاً مناسب و ارزانقیمت نمایشگاه است. از این مسئله که بگذریم، این نمایشگاه دارد به سن کمال میرسد؛ یعنی سی و شش ساله شده و چهار سال دیگر چهل ساله میشود. در فرهنگ و ادبیات ما، چهل سالگی سن کمال است. نمایشگاهی که چهل ساله میشود، نباید وضعیتش نسبت به سال گذشتهاش اینقدر افتضاح باشد! ببینید، اینجا نگاه نمیکنم که کدام دولت سر کار است، بلکه دغدغهام این است که این نمایشگاه باید هر سال بهتر و باکیفیتتر و با نقایص کمتری برگزار شود نه شتابزده و عجولانه!
ولیزاده با بیان اینکه درست است در سه سال گذشته و دورهای که برگزار شد، من آگاهانه به عنوان ناشر در این رویداد حاضر نشدم؛ اما به عنوان مخاطب آمدم و نمایشگاه را دیدم، افزود: بنابراین در این دوره انتظار داشتم که کاستی و کمبودها کمتر باشد اما اینگونه نبود. برای مثال، امسال ما در نمایشگاه فقط یک سهدیواری داشتیم که فضای کوچکی هم داشت اما تنها وسایل معدود و بیکیفیتی در اختیار ما گذاشته شد! حتی برای روشنایی غرفه وسیلهای نبود و ما خودمان دست به کار شدیم و سیم و لامپ را در غرفه نصب کردیم! میز و صندلی را هم خودمان آوردیم! از اینترنت هم نگویم که انگار که یک چیز مدرن و لاکچری بود! در صورتی که شما بیرون از این مملکت، جلوی یک فلافلفروشی در خیابان هم که بنشینید، حتماً یک وایفای پرسرعت به شما میدهند.
این ناشر با نقد این کاستیها تاکید کرد: در نمایشگاه کتاب که چند سالی است نمایشگاه مجازی هم شده، من ناشر موظفم هر کسی در هر جای ایران که کتاب سفارش میدهد، همینجا آنلاین شوم و کتاب را بستهبندی کنم و به پست بدهم تا ارسال کنند اما برای این کار ناچارم که به هاتاسپات گوشی خودم متصل شوم که با این شلوغی و ترافیک مخابراتی، خود حدس میزنید که اینترنت چه سرعتی نصیبم میشود. نه تنها من بلکه هیچکدام از ناشرهای دیگر هم در این نمایشگاه اینترنت رایگان ندارند. اصلاً اینترنتی برای ناشران در نمایشگاه دیده نشده است. امیدوارم این بینظمیهای نهادینهشده و به ارثرسیده، در دورههای بعدی مدیریت شوند و راهی برای خروج از این بنبستها اندیشیده شود.
ولیزاده سپس به سابقه فعالیت نشر بامداد نو اشاره و بیان کرد: انتشارات بامداد نو حدود 9 سال است که فعالیت خود را آغاز کرده و در این نه سال، حدود 96 کتاب منتشر کرده است. از این تعداد، حدود 27 کتاب را در سال ۱۴۰۳ و ابتدای سال ۱۴۰۴ به زیور طبع آراسته کرده است.
وی که در این سالها نقش شگرفی را در بازانتشار آثار منوچهر آتشی و جمعآوری آثار وی ایفا کرده است، به دستهبندی مجموعههای چاپشده در انتشارات بامداد نو نیز گریزی زد و تصریح کرد: ما در بامداد نو چند سری مجموعه کتاب داریم که یکی «سپهر داستان» است که مجموعه داستانهایی را در برمیگیرد که تقریباً حرفی برای گفتن دارند و فکر میکنیم آثار بهتری هستند. دیگری مجموعهی «سپهر نقد» است که شامل چند کتاب خوب مثل «نقد آفرینشی در زبان» از حسین رسولزاده، «رمانتیسیسم ایرانی» از بهزاد خواجات، «جنسیت در رمان فارسی» از زهره قلزم و کتابی درباره یکی از همشهریهای بوشهری ما به اسم «رامبراند، دومیه و چوبک» اثر زهرا رجایی میشود.
ولیزاده افزود: یک مجموعهی دیگر داریم به اسم «دفترهای تهران» که هماینک شش جلد آن منتشر شده و عبارتند از: جلد اول «روزگار همایون» (درباره زندهیاد همایون شهنواز)؛ جلد دوم «باد او را نخواهد برد» (یادنامهی زندهیاد عباس کیارستمی)؛ سومی «یک عمر با عزت» (یادنامهی زندهیاد عزتالله انتظامی)؛ چهارمین مجموعه «ارثیه باشکوه» (یادنامه اکبر رادی، یکی از سه استوانهی مهم نمایشنامهنویسی ایران)؛ مجموعه پنجم، یادنامهی استاد مرتضی ممیز با عنوان «ممیز/...» اثر فرزاد ادیبی، از شاگردان ممتاز ایشان، و آخرین جلد این مجموعه هم «مردی که ایران را از یاد نبرد» (جشننامه استاد محمدعلی اسلامی ندوشن). اینجا باید اشاره کنم که چرا میگویم جشننامه؟ چون پنج جلد قبلی یادنامه بود، اما زمانی که این کتاب منتشر شد، از نعمت حضور آقای دکتر اسلامی ندوشن بهرهمند بودیم و در قید حیات بودند ولی چاپ دوم آن بعد از فوت ایشان منتشر شد. اینها مجموعه شش جلدی دفترهای تهران هستند که شش جلد دیگر از این مجموعه مجوز گرفته ولی هنوز چاپ نشدهاند.
این ناشر، «سپهر دریا» را دیگر مجموعه منتشر شده در نشر «بامداد نو» معرفی کرد و گفت: تا کنون چند جلد این مجموعه منتشر شده که شامل «توسعه دریایی از ایده تا عمل» نوشته محمد راستاد و جلد دوم «از نزدیک با بندر و دریا» اثر سید جعفر حمیدی که آخرین کتاب اوست و سال گذشته همزمان با تولد هشتاد و هشت سالگیشان منتشر شد که 10 مقاله دریامحور وی را در برمیگیرد، میشود.
ولیزاده همچنین «سپهر شعر» دیگر مجموعه این نشر برشمرد و یادآور شد: در مجموعهی «سپهر شعر» به تازگی «آتش تلخ» از هوشنگ بادیهنشین را منتشر کردهایم که سومین دفتر از این مجموعه است. اینجا باید اشاره کنم که هوشنگ بادیهنشین، شاعر مدرن در دهه چهل بود که خیلی از شاعران بزرگ ما وامدار او هستند. این کتاب او را در سال ۱۳۸۰ در مجموعه «راه ابریشم» انتشارات نیمنگاه در شیراز چاپ کرده بودم که به کوشش احمدرضا احمدی و کاظم سادات اشکوری گردآوری شده و بعد از بیست و چهار سال دوباره به نمایشگاه آمد.
به گفته وی، چندین مجموعه از آثار خوب پژک صفری، شاعر و داستاننویس جنوبی منتشر کردهایم که سه اثر او در این دوره عرضه شد که شامل دو رمان به نامهای «از» و «تنهایی دوشیزه» و مجموعهای از رباعیهای او به اسم «لالمانی» میشوند. همچنین کتاب خیلی مهمی از مصطفی علیپور منتشر کردهایم به نام «از آسمان شبهای بیکلمه». آقای علیپور یکی از شاعران کمترشناختهشده ولی بسیار مهم در شعر امروز ماست. این مجموعه همهی شعرهای مصطفی علیپور را در برمیگیرد.
وی سپس به کارهایی که از نویسندگان و شاعران بوشهری در نمایشگاه امسال منتشر کرده، اشاره و تصریح کرد: در این زمینه، دو مجموعه از علی احسانیزاده، شاعر دیلمی، همین مجموعه رباعیهای علی عشایری، شاعر گناوهای، با عنوان «نخلها سرو جنوباند»، از دوست زندهیادم حسین جلالپور چاپ دوم دیوان محمدخان دشتی را منتشر کردهایم. به اضافه آن، دو مجموعه شعر از دوستان جمیام منتشر کردهایم که یکی «جادهها به خواب نیاز دارند» (نخستین مجموعه شعر احمد بیباک) و دیگری «باغ توفانزده» (دومین مجموعه شعر جمشید صبوری) است.
این ناشر و نویسنده جنوبی با اشاره به کاظم ساداتاشکوری که همان لحظه در غرفهی بامداد نو حضور داشت و مشغول گفتوگو با علی شروقی، دبیر ادبیات خبرگزاری ایبنا بود، گفت: ما علاوه بر «آتش تلخ» هوشنگ بادیهنشین که به همت ایشان و زندهیاد احمدرضا احمدی گردآوری شده، سه کتاب مهم از استاد کاظم ساداتاشکوری منتشر کردهیم که یکی مجموعه غزلهای اوست که برای اولین بار منتشر شده با عنوان «زمزمهی جویبار». همینطور مجموعهای از گفتوگوهای ایشان درباره شعر با نام «گشتوگذاری در هوای مهآلود» و یک مجموعه از نقدهای اجتماعیشان که برای اولین بار با نام «شما هم فقط ایراد بگیرید!» چاپ کردهیم؛ نقدهایی که در ستون انتقادی روزنامه اطلاعات در سال 1358 منتشر میشدند.
وی در خصوص سایر آثار منتشرشدهی نشر «بامداد نو» در دو سال اخیر که در این دوره از نمایشگاه کتاب عرضه کرده، هم توضیح داد: دو کتاب خوب و خواندنی از آرمان خطیبی، نویسنده و داستاننویس ایرانی مقیم آلمان داریم که یکی از آنها سال گذشته چاپ شده به اسم «مهتاب رو» و دیگری مجموعهداستان «سیاهچاله» است که تازه به نمایشگاه رسیده و شامل سه داستان خواندنی میشود. همینطور سهمجموعه از فیلمنامهها و داستانهای جواد کراچی، نویسنده و فیلمساز ایرانی ساکن آلمان را منتشر و عرضه کردهایم که «تنگراه»، «ماهرخ، ماه هفتم» و «گیسی» نام دارند.| منبع : روزنامه رویداد پارس